عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: علوم انسانی اسلامی را نمیتوان تنها با استخراج از متون اسلامی سامان داد بلکه باید مسیری را که علوم انسانی معاصر پیموده است، پیش گرفت. بنابراین اسلامی سازی علوم انسانی فعلی خطاست.
به گزارش ستاد خبری نخستین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی خسرو باقری، با اشاره به ماهیت علوم انسانی گفت: علوم انسانی اسلامی به معنای واقعی کلمه، علم است. بنابراین باید ویژگی فرضیهای داشته باشد و با شواهد تجربی به ثبات برسد.
وی افزود:از سوی دیگر، علوم انسانی، اسلامی است. به این معنا که از پیشفرضهای اندیشه اسلامی به عنوان بستر فرضیهپردازی استفاده میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به تاثیر گذاری قیود دینی بر قضایای مختلف، اظهار کرد: این قیود با توجه به موضوع، معانی متفاوتی دارد. قید اسلامی به معانی عرفان اسلامی، فلسفه اسلامی یا علم اسلامی است؛ بنابراین وقتی این تعابیر به کار می رود باید مشخص کرد کدام معنی مورد نظر است.
باقری با بیان اینکه در متون دینی نص مستقیم در این رابطه دردست نیست، اظهار کرد: در این صورت باز هم تعبیر دینی و اسلامی به کار می رود.
وی در بیان مفهوم علم دینی گفت: منظور از علم، علم تجربی است. یعنی علوم انسانی که با تجربه سروکار دارد نه علم به معنای عام مثل اصول و فقه. در حالت کلی علم دینی یا علم اسلامی، نه حالت نصی است و نه حالت تمدنی.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران یادآور شد: کار دین وصل کردن انسان ها به سوی خداست. یعنی مسیحیت، یهودیت، اسلام و ادیان ابراهیمی و از آن طرف نیز بودیسم و سایر ادیان که در این مسیر موفق بوده اند.
وی اسلامی سازی علوم انسانی را نادرست خواند و افزود: عده ای که قصد اسلامی سازی علوم انسانی را دارند بدون داشتن پل ارتباطی بین پیش فرض ها، راهکارهایی متناسب با اسلام را قبول می کنند و بقیه را نادیده می گیرند. در حالی که این کار اشتباه است، زیرا یک طرف قضیه که همان برقراری ارتباط است، باقی مانده و ما آن را در نظر نمی گیریم.
باقری ادامه داد: علوم انسانی اسلامی را نمیتوان تنها با استخراج از متون اسلامی سامان داد بلکه باید مسیری را که علوم انسانی معاصر پیموده است، پیش گرفت. یعنی با تکیه بر پیشفرضهای فلسفیگونه به فرضیهپردازی و آزمون آنها روی آورد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به فرآیند تولید علوم انسانی اسلامی خاطر نشان کرد: ضرورت فراهم آوردن علوم انسانی اسلامی ، امری مقطعی نیست بلکه ضرورتی ناظر به فضای علوم انسانی از حیث نیاز به فراهم آوردن نظریههای پرتوان و نوظهوراست.
متاسفانه این عادت غلط همیشه گریبان محافل علمی ما را گرفته و ما از سر عادت بر سر یک مفهوم اما با مصادیق متفاوت بحث می کنیم . اگر تعریف ما از اسلام از ابتدا روشن شود و اجازه دهیم هر کس موضع خود را در قبال این مفهوم روشن کند ، در آن صورت می توان بحث را عینی تر و علمی تر پیش گرفت . آن دسته از عزیزان که با قید اسلامی در علوم انسانی مخالفند شاید با تعریف ، ماهیت و فلسفه اسلام آشنایی کافی ندارند . نظر دادن در این حوزه مستلزم تسلط بر علوم دینی و فلسفی است . فلسفه اسلام و رسالت پیامبر در کل ، انسان کردن موجود آدمی با توجه به تمام ظرفیت هاست . اسلام کل را تعریف می کند و امر به کل دارد و بشر را در چگونگی رسیدن به این کل با رعایت اصولی خاص ، آزاد گذاشته و این مافاتی با نیاز امروز ندارد . اسلام همانطور که همیشه شنیده ایم و گفته ایم یک آیین جهانی است و مختص زمان و مکان نمی باشد . این علم زدگی ماست که حتی اجازه کمترین تغییر و کمترین ابداع را از ما گرفته . بنده در حوزه تخصصی خودم بحث می کنم . علم روانشناسی امروز بیشتر شبیه دانش و حتی فرضیه است . دانشی که عده ای دنیا را و شخصیت را با توجه به زندگی و خاطرات شخصی خود تعریف کرده و با جسارت آن را به عنوان نظریه شخصیت به خورد دانشجوی نه تنها ایرانی که جهانی می دهد و همه گرفتار این انزوا تنها نظاره گر عده ای خاص تا یافته هایشان را کورکورانه دنبال کنند . در علم زدگی و تقلید ما همین بس که نه در حوزه اسلامی حتی در حوزه انسانی هم حرفی برای گفتن نداریم . تولید نمی کنیم اما مصرف کننده ماهری هستیم . پیشنهاد می شود قبل از اعلام هرگونه موافقت یا مخالفت با این موضوع مطالعات و دانش خود را در حوزه مذهب و فلسفه در ابعاد کلی کامل کنیم و بر اساس پیشداوری های شخصی قضاوت نکنیم .
اینکه شما می فرمایید روانشناسی امروز در حد فرضیه است صرفا یک ادعا است
سلام
خداقوت
چطور میتوان از مشروح مقالات و مذاکرات مطرح در کنگره آگاهی یافت؟
با سلام و احترام
مرکز پژوهش های فرهنگی و اجتماعی صدرا در حال تنظیم یک جلد ویژه نامه در خصوص روز برگزاری کنگره می باشد؛ که در آینده نزدیک به چاپ خواهد رسید.
از طریق سایت مطلع خواهید شد.
با تشکر
سلام علیکم
به نظرمیرسد دکترباقری توجه ندارندکه بودیسم وادیان بشرساخته اصلا انسان رابه سوی خدادعوت نمیکنندچه رسدبه اتصال متاسفانه اسلام وبودیسم رادارای یک کارکرددانسته اندکه نه علمی است نه فلسفی ومستدل.
نکته دیگراینکه ایشان علم رابه معنی غربی آن گرفته وتجربه راآنهم ازجنس مادیش دخیل درراستی آزمایی علم میدانندکه هردوقابل خدشه ومناقشه است.
در پاسخ به جناب هوایی باید گفت که این اسلام و بودیسم دارای یک کاردکرد هستند یا نه ارتباطی به علم و فلسفه ندارد، که بخواهد علمی یا فلسفی باشد برای استدلال نیز می توانید به قرائت های متفاوت نسبت به دین بودیسم مراجعه کنید هر چند دکتر باقری در آثار خود به یکسان بودن مطلق ادیان نقد کرده اند. همچنین با مراجعه به کتاب هویت علم دینی متوجه خواهید شد که اساسا بحث دکتر باقری در مورد علوم تحربی است، روانشناسی نیز یک علم تجربی است و راه کار خودش را دارد