حجت الاسلام والمسلمین حمیدرضا شاکرین
آیندهپژوهی مسئلهای است که به طور معمول بیان دیدگاه ها در آن با تخمین سروکار دارد. با توجه به همین موضوع معمولاً نمیشود دربارۀ آیندۀ علوم انسانی خیلی دقیق، سنجیده و حسابشده سخن گفت و مطالب را تنظیم کرد، اما توجه به نکاتی میتواند نگاه ما را به آینده روشن کند. از جملۀ این نکات پیشینه و وضع حال ماست؛ یعنی ما بدون اینکه بدانیم علوم انسانی در کشور ما چه سابقهای داشته است و الان در چه وضعیتی قرار دارد، نمیتوانیم نسبت به آینده سخن بگوییم.
وقتی که از پیشینه یا حال سخن میگوییم چندین نکته را باید در نظر بگیریم: یکی درونمایههای علمی ما در این زمینه است. برای این کار باید ببینیم وضعیت علمی کشور از چه زمان شکل گرفته، در این مدت چه دستاوردهایی داشته است و الان چه وضعیتی دارد، ولی این تمام کار نیست؛ وضعیت فرهنگی، اجتماعی ما و فرهنگ علمی حاکم بر جامعۀ نخبگانی ما موضوع بسیار جدی و اساسی است و نه فقط فرهنگ حاکم بر جامعۀ علمی، بلکه فرهنگ حاکم بر نظام مدیریت، تعلیم و تربیت و دستگاه سیاسی ادارهکنندۀ کشور و شیوههایی که دارند و نسبتی که با علوم انسانی در فعالیتهای خودشان برقرار میکنند همه در نگاه ما به وضع موجود و نیز آینده مؤثر است. بعد دیگر قضیه، نیازهای ما در این عرصه است؛ چون خود نیازها درواقع تعیینکنندۀ مسیر حرکتاند و در این زمینه تأثیری جدی دارند. بخشی از عوامل تأثیرگذار بر چگونگی آینده، نیازهای موجود است، اما افزون بر آن باید به پیشبینیهایی اشاره کرد که به طور کلی نسبت به وضعیت جهان و کشور در ابعاد گوناگون مرتبط با علوم انسانی مطرح میکنیم. اینها همگی بر دیدگاه ما دربارۀ آیندۀ علوم انسانی تأثیر میگذارند. البته وقتی میگوییم آیندۀ علوم انسانی، به طور طبیعی بیشتر نگاه ما متمرکز است به داخل کشور و نمیخواهیم دربارۀ علوم انسانی به طور کلی و در سطح جهانی سخن بگوییم، اما در همان نگاهی که به داخل داریم وضعیت جهانی هم باید در نظر گرفته شود؛ چون در این عرصه تأثیرگذار است.
با توجه به این نکات ما در رابطه با آنچه امروزه رایج است و به آن علوم انسانی میگویند یک مشکل اساسی داریم؛ اینکه متأسفانه از آغاز طرح علوم انسانی در ایران، این علوم تولید نشدند، بلکه بستهبندیشده وارد کشور ما شدند. دلیل این مسئله نبود درونمایههای مربوط به این حوزۀ دانشی در ایران نبود. ما چنین درونمایههایی داشتیم، اما به جای بازکاوی، بیرون کشیدن، تقویت، تکمیل و تدوین این درونمایهها و ارزیابیشان با توجه به نیازهای آن زمان جامعهمان، آنها را کنار گذاشتیم. همانگونه که کالاهای مصرفی را از کشورهای بیگانه وارد کردیم و مصرفکنندۀ تولیدات صنعتی غرب شدیم، در حوزۀ علم و دانش هم مصرف علوم غربی را بر هر کار دیگری ترجیح دادیم. این کار آسیبهای بزرگی برای ما به دنبال داشت.