حجت الاسلام والمسلمین دکتر غلامرضا بهروزی لک

آیندۀ علوم انسانی را از چند منظر و با رویکردهای متفاوتی می‌توان بررسی کرد که یکی از آنها آینده‌پژوهی است. در مطالعات آینده‌پژوهی، حداقل دو رویکرد گوناگون را می‌توان دربارۀ آیندۀ علوم انسانی مطرح کرد: رویکرد اول به آینده‌پژوهی اکتشافی بازمی‌گردد. در اینجا این پرسش مطرح است که با توجه به جریان‌های موجود و وضعیتی که علوم انسانی با آن روبه‌روست، آیندۀ علوم انسانی چگونه رقم خواهد خورد؟ آینده‌پژوهی اکتشافی، دغدغۀ آن را دارد که با تحلیل وضع موجود در عمل بتواند سیر تحولات آینده را پیش‌بینی کند. در اینجا نوعی پیش‌یابی یا پیش‌گویی دربارۀ ادامۀ جریان‌هایی مطرح می‌شود که از گذشته تاکنون استمرار داشته‌اند. این پیش‌یابی یا پیش‌گویی را آینده‌پژوهی اکتشافی می‌نامند. از رویکرد دیگری هم می‌توان به علوم انسانی و وضعیت آن در آینده نگاه کرد: آن رویکرد عبارت است از تجویز؛ به این معنا که آیندۀ علوم انسانی چگونه باید باشد و وضعیت مطلوب علوم انسانی برای یک جامعۀ خاص چیست؟ در اینجا آینده‌پژوهی هنجاری یا تجویزی در کانون توجه قرار می‌گیرد. در آینده‌پژوهی تجویزی، با استناد به وضع موجود، گزینه‌هایی که می‌تواند در آینده پیش روی ما باشد انتخاب، و تلاش می‌شود یکی از آن گزینه‌ها که بیشتر متناسب با خواسته‌ها، امیال، آرزوها، و رویاهای آن جامعه است، پردازش، تعریف و شناسایی شود.
آینده‌پژوهی تجویزی هم به نوعی مبتنی بر جریان‌ها و وضع موجود است، اما می‌کوشد آیندۀ مطلوب را در امتداد یا تغییر جریان‌های موجود به وجود آورد. وجه اشتراک بین دو رویکرد اکتشافی و تجویزی این است که هر دو مبتنی بر تحلیل جریان‌های موجود هستند.۱ توجه به جریان‌های موجود وجه تمایز علم جدید آینده‌پژوهی با مطالعات پیشین است.
در یک رهیافت دینی، آینده گاه به شکل اکتشافی با استناد به اخبار ملاحم بررسی می‌شود. اینجا باید به إخبار دین دربارۀ آینده مراجعه کنیم. روایت امام صادق(ع) از این نوع است که می‌فرماید: علم ۲۷ قسم است که فقط دو قسم آن قبل از ظهور آشکار خواهد شد و باقیمانده را امام مهدی(عج) ارائه خواهد کرد. این خبری آینده‌نگرانه دربارۀ آیندۀ علم است که دین به ما گفته است. شاید ما الان نتوانیم مسیر چنین گسترش عظیم علمی را شناسایی کنیم، ولی دیدگاه دین نسبت به آینده یقیناً چون از قول یک مخبر آگاه و صادق صادر شده برای ما مهم و مقبول است. روش این نوع نگاه به آیندۀ علم، مراجعه به روایات دینی و درون‌دینی است.
راه دوم مطالعۀ آیندۀ علم، تمسک به علوم غریبه است. این از طریق سحر، جادو،‌ رمل، اسطرلاب، جفر و امثال اینها محقق می‌شود. این شیوه نامتعارف است و در دسترس عمومی و مستند نیست.
رویکرد دیگر عبارت است از رویکردی که به شکل عقلی تجزیه و تحلیل می‌کنند؛ رویکرد فلسفۀ تاریخ این گونه است. در ‌این رویکرد، با تجزیه و تحلیل سیر تاریخ کلان بشر فقط تحلیلی کلان از وضعیت علم در پایان تاریخ ترسیم می‌شود؛ یعنی علم مطلوب را تعریف می‌گردد. در رویکرد عقلی، به جریان‌ها و وضعیت علمی توجهی نمی‌شود یا آنکه چنین توجهی اولویت ندارد.
رویکرد چهارم، رویکرد آینده‌پژوهی است. دغدغۀ اصلی آینده‌پژوهی تمرکز بر جریان‌ها و سیرهاست. جیمز دیتور از آینده‌پژوهان مشهوری است که چهار رکن را برای آینده‌پژوهی مطرح کرده است: رکن اول تحلیل سیرهاست؛ سیرها را باید شناسایی کرد. رکن دوم تصورات و تلقی‌های ما از آینده است. رکن سوم، اقدامات ماست. رکن چهارم، حوادثی است که خواسته‌های ما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند.۲

دیدگاه ها غیر فعال شده اند.