دکتر علی اصغر خندان

 موضوع توحید یا شرک، و زندگانی موحدانه یا مشرکانه، آن‌چنان که از ابتدای خقلت بوده، کماکان مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین انتخاب فرد و جامعۀ انسانی است. به عبارت دیگر، موضوع پذیرش یا عدم پذیرش وجود خداوند، مؤثرترین باور انسان است که تمام باورها، گرایش‌ها و رفتارهای فردی و اجتماعی او را تحت‌تأثیر قرار خواهد داد. به باور ما، اگر خداوند را اصل‌الاصول بدانیم، ‌از یک سو مبدأالمبادی بودن او، آثار روشنی در عرصه‌های مختلف معرفتی خواهد داشت. به طوری‌که می‌توانیم با شاخص «از اویی»، بسیاری از اندیشه‌های نظری نادرست را تشخیص دهیم و همچنین به اجتهاد و تولید دانش توحیدی بپردازیم. این منظر و رویکرد را «دیدگاه مبناگرایی در علم دینی» می‌‌نامیم که در این مقاله این جنبه از علم دینی مورد نظر ما نیست. ولی از سوی دیگر، مقصدالمقاصد بودن خدا نیز آثار خاص خود را در به کارگیری دانش خواهد داشت و در این مقاله نشان خواهیم داد که چگونه می‌توانیم با شاخص «به سوی اویی»، جنبۀ مهمی از علم دینی را محقق نماییم. این منظر و رویکرد را «دیدگاه غایت‌گرایی در علم دینی» می‌‌نامیم.
شاخص «به سوی اویی»، و ارزش عبادت
معنای شاخص به سوی اویی که جنبۀ تکوینی دارد، این است که بدانیم «جهان در کل خود یک سیر نزولی طی کرده و در حال طی کردن یک سیر صعودی به سوی اوست. همه از خدایند و به سوی خدا بازگشت می‌نمایند».
اما این جنبۀ تکوینی، ابعاد و آثار تشریعی نیز دارد؛ به این ترتیب که می‌گوییم واقعیت تکاملی انسان و واقعیت تکاملی جهان، «به سوی اویی» است. (ازاین‌رو) هرچه رو به آن سو ندارد،‌ باطل و بر ضد تکامل خلقت است.
استاد مطهری معتقد است: «مرز توحید و شرک در توحید عملی، به سوی اویی است».
تجلی شاخص به سوی اویی در موضوع عبادت، خود را نشان می‌دهد. استاد مطهری با اشاره به اینکه عبادت و پرستش، صرفاً انجام مراسم تقدیس و تنزیه نیست، گفته است:
«از نظر اسلام، پرستش منحصر به این مرتبه نیست. هر نوع جهتْ اتخاذ کردن،‌ ایده‌آل گرفتن و قبلۀ معنوی قرار دادن، پرستش است. آن کسی که هواهای نفسانی خود را جهتِ حرکت و ایدۀ آن و قبلۀ معنوی خود قرار بدهد، آنها را پرستش کرده است».

عدالت، دومین ارزش اصیل
در میان ارزش‌های مختلف، عدالت از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است. یکی از اسماء الهی «عادل» است، چنان‌که در فقرات ۲۷ و ۸۱ دعای جوشن‌کبیر آمده، عدل الهی به معنای رعایت استحقاق‌‌ها و عدل انسانی به معنای رعایت حقوق دیگران است و در هر دو معنا، عدل در برابر ظلم قرار می‌گیرد که در آیات متعدد قرآن کریم از خداوند نفی شده است. از سوی دیگر، پس از موضوع توحید، مهم‌ترین هدف و وظیفۀ انبیا و اولیای الهی، اقامۀ قسط و عدالت اجتماعی است. حتی موضوع مدینۀ فاضله و جامعۀ آرمانی موعود جهانی با همین موضوع پیوند می‌خورد و تأکید شده که امام زمان(ع) زمین را آن چنان‌که از ظلم و جور پر شد، از قسط و عدل پر خواهد کرد؛ «یملا الارضَ عَدلاً و قِسطاً کَما مُلِئَت جُوراً وَ ظُلما».ً
در اینجا منظور از عدالت، عبارت است از: «تأمین نیازهای همۀ انسان‏‌ها و تحقق عدالت اجتماعی و تأمین سعادت دنیوی».

شاخص «به سوی اویی»، رابطۀ دو ارزش عبادت و عدالت
با توجه به تصریح قرآن کریم، به نظر می‌رسد که در اصل دو هدف بیان شده، اختلاف نظر زیادی وجود نداشته باشد، اما در باب رابطه و تقدم و تأخّر آن دو اختلاف نظر وجود دارد. دربارۀ اینکه دو هدف بیان شده چه رابطه‌ای با هم دارند، سه نظریه مطرح می‏شود:
الف) این دو هدف در عرض هم و مستقل از یکدیگرند؛ یعنی پیامبران دو هدف جداگانه داشته‏اند: سعادت اخروی و سعادت دنیوی.
ب) هدف اصلی، عدالت اجتماعی است و ایمان و عبادت مقدمۀ لازم تحقق آن است.
ج) هدف اصلی ایمان و عبادت خداست و عدالت اجتماعی فقط مقدمه و وسیلۀ وصول به‌ این هدف است.
ممکن است برای افراد ساده‏اندیش، نظریات فوق نزدیک به هم و پذیرفتنی باشند، اما به نظر استاد مطهری و با مبنا قرار دادن شاخص «به سوی اویی»، هیچ یک از این سه نظریه صحیح نیست: نظریۀ اول، شرک لایغفر است و نظریۀ دوم، ماده‏پرستی! و برخلاف نظریۀ سوم؛ عدالت اجتماعی و ارزش‏های اجتماعی و اخلاقی با اینکه مقدمۀ وصول به ارزش برتر خداپرستی هستند، خود فاقد ارزش نیستند و مانند معلومات کلاس اول برای کلاس دوم است، نه مانند کارنامۀ کلاس اول برای نام‏نویسی در کلاس دوم، یعنی مقدمه پس از وصول به ذی‏مقدمه، کماکان با ارزش و ضروری است.

دیدگاه ها غیر فعال شده اند.