گفت وگو با حجت الاسلام والمسلمین عبدالحمید واسطی

  گفت وگو با معاون تحقیق و پژوهش مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام  برای مصاحبه‌کننده تجربه‌ای جدید و ماندگار بود؛ مصاحبه‌کننده در نه ماه گذشته با بیش از سی صاحب‌نظر داخلی و خارجی دربارۀ علوم انسانی مصاحبه کرده است که در شماره‌های پیشین صدرا خوانده‌اید، اما هیچ یک از آنها، به جز حجت‌الاسلام واسطی، پاسخی به چگونگی کاربردی‌سازی علوم انسانی اسلامی و زندگی به سبک دینی و خدایی ندادند. افزون بر این، ایشان در عین اینکه از دستاوردهای تجربۀ بشری بهره جسته، معتقد است که دین حرف خود را دارد و رقیبی بزرگ برای دستاوردهای تمدن غرب است. او این ادعا را در مواردی به اثبات ‌رسانده است که در این گفت وگو از برخی از آنها آگاه خواهید شد. یکی از آثار مکتوب و معروف ایشان کتاب نگرش سیستمی به دین، زیربنای الگوهای تمدن اسلامی است. آقای واسطی مقالات فراوانی نیز دربارۀ این موضوع نگاشته است.

  یکی از عللی که باعث شده است علوم انسانی در ایران رشد نکند کاربردی نبودن آن است. ازآنجاکه ما مسائل خودمان را در علوم انسانی اسلامی، از غرب گرفته‌ایم و می‌خواهیم با آن مسائل، جوابی از اسلام استخراج کنیم،   نتوانسته‌ایم  بحثی اسلامی را مطرح نماییم؛ چون مسئلۀ ما اسلامی نیست و ساختۀ غرب است. بنابراین تا به حال به فکر کاربردی کردن علوم انسانی اسلامی نبوده‌ایم؛ چون غربی‌ها مسائل ما را ساخته و به آنها پاسخ داده‌اند. از طرفی نیز چون می‌خواستیم از اسلام صحبت کنیم، فقط به دانبال اسلامی کردن این مسائل بوده‌ایم. ما در مبانی نظری بحث، مشکل داریم و چون به مسئله‌شناسی خوبی از پدیده‌های اجتماعی جامعۀ اسلامی دست نیافته‌ایم، نمی‌توانیم از علوم انسانی به شکل کاربردی استفاده کنیم، ولی چون در سایر مسائل، مانند فنی و مهندسی و پزشکی، مسائل مشخص شده است، پرسش‌ها بر اساس سیر مشخصی پاسخ داده می‌شوند. علوم انسانی با مسائل نامحسوس ارتباط دارند؛ بنابراین به شکلی مدون و منظم به کار گرفته نشده‌اند. به همین دلایل است که به نظر من علوم انسانی اسلامی در ایران جا نیفتاده است و تا این موضوع حل نشود، باز هم جا نخواهد افتاد.
انگیزه توجه عده‌ای به بحث علوم انسانی اسلامی یا به عبارت دیگر «علم دینی»، این است که آنها می‌خواهند بر اساس نظر خدا زندگی کنند. تعداد افرادی که این خواسته را دارند فراوان است؛ گرچه ممکن است در بعضی مناطق، اکثریت نباشند، در کل عالم جوامعی هستند که می‌خواهند مطابق نظر خداوند زندگی کنند. وظیفۀ عالمان دین کشف نظر خداوند و نیز کشف شیوۀ اجرای آن است.
ضرورت توجه به علم دینی (یعنی فرآیندهای زندگی مطابق نظر خدا) این است که امروزه شبهه ناکارآمدی دین در محیط رقابت برای مدیریت زندگی جمعی، بسیار مطرح است. در فضای زندگی فردی چنین شبهه‌‌هایی مؤثر نیستند؛ چون توضیح‌المسائل‌ها کارویژۀ خود را دارند، اما ما یک توضیح‌المسائل تمدنی نداریم؛ البته صِرف عرضۀ یک توضیح‌المسائل تمدنی هم کفایت نمی‌کند، زیرا در محیط رقابتیِ جمعی این توضیح‌المسائل را در کنار مانیفست غربی و شرقی و سایر ادیان قرار می‌دهند و می‌گویند اینها نیز وجود دارد و شما باید برتری برنامۀ خودتان را بر اینها ثابت کنید؛ مثلاً سیستم بهداشتی شما را در مقابل سیستم بهداشتی سازمان بهداشت جهانی قرار می‌دهند و در مقام مقایسه می‌گویند سیستم ما بهتر، فعال‌تر و کارآمدتر است! بنابراین اگر بخواهیم مطابق نظر خدا زندگی کنیم و این کار استمرار داشته باشد، باید بتوانیم برنامه و الگوی کارآمدی طراحی کنیم.
علت بیان قید استمرار این است که طبیعت بشر به گونه‌ای است که هیچ وقت کالای نامرغوب را در درازمدت ترجیح نمی‌دهد. بنابراین اگر من ایدۀ خوبی دارم که دارای انسجام درونی، کاربرد و منطقی بود، ولی اثربخشیِ محصولِ رقیب فعال‌تر بود، نفوس به تدریج به سمت آن خواهند رفت؛ به ویژه اینکه اگر رقیب بسیار فعال و دائماً در حال صید اذهان ‌باشد.
اگر برنامۀ عملیاتی مبتنی بر دین برای زندگی جمعی عرضه نشود، دچار دوگانگی بحران‌ساز می‌شویم؛ یعنی گرچه می‌خواهیم مطابق نظر خدا زندگی کنیم، در سیستم‌های سکولار زندگی می‌کنیم. هنگامی که جامعه را کالبدشکافی کنیم، متوجه می‌شویم که مردم از نظر فردی نسبتاً متدین، و از نظر اجتماعی کاملاً مدرن غربی‌اند.

دیدگاه ها غیر فعال شده اند.