دسته‌ها
اخبار

مشروح سخنان حجت الاسلام دکتر غلامی با موضوع اسلام و جهانی شدن

img_2337_text_more

مشروح سخنرانی حجت الاسلام دکتر رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهش های علوم انسانیِ اسلامی صدرا در نشست اسلام و جهانی شدن که به مناسبت برگزاری «همایش بین المللی جایگاه و نقش دنیای اسلام در تحول هندسه قدرت جهانی»، تاریخ 13/12/92 در محل کانون اندیشه جوان برگزار گردید.

اسلام یک دین جهانی است

علاقمندم بحث را با بیان این مطلب آغاز کنم که اسلام دینی جهانی است. رسالت همه پیامبران اولوالعزم (ص) و در رأس آنها، پیامبر اعظم (ص)، یک رسالت جهانی است و اختصاص به مکان خاصی ندارد. البته رسالت پیامبران دیگر، دوره زمانی مشخصی داشته است لکن رسالت پیامبر اسلام (ص) که خاتم پیامبران محسوب می شوند محدود به زمان خاصی نیست و تا ابد ادامه دارد. « هو الَّذی اَرسَلَ رسولَه بالهُدی و دین الحق لیُظهِرَه علی الدّین کُله و لَو کَرِهَ المشرکون» از طرف دیگر، باید توجه داشت که اسلام، از همه آنچه برای انجام مأموریت جهانی نیاز دارد، برخوردار است. اولاً. پیام اسلام فراگیر است و به تمامی نیازهای متنوع انسان و جامعه انسانی در اعصار گوناگون پاسخ می دهد؛ ثانیاً. اسلام، علاوه بر اینکه از روش ها و ابزارهای اختصاصی برای انتقال جهانی پیام خود بهره مند است، قادر است تا از همه روش ها و ابزارهای پیشرفته بشری برای انتشار جهانی پیامش استفاده نماید و ثالثاً  اسلام، فقط به انتقال پیام اکتفا نمی کند بلکه به دنبال تحقق عملی پیام اسلام نیز می باشد؛ در این جهت، اسلام هم قدرت لازم را برای تحقق عملی پیامش داراست و هم برای این منظور برنامه دارد. اینکه ما تاکید می کنیم اسلام یک دین صد در صد اجتماعی و سیاسی است به خاطر این واقعیت است که دینِ غیر اجتماعی و غیر سیاسی، یک دین ناقص و ناکارآمد است و نمی تواند بخش مهمی از اهداف خود را که تعالی بشر است، محقق نماید. بنابراین، بخش قابل توجهی از تعالیم اسلامی متوجه جهات اجتماعی و سیاسی زندگی انسانهاست و برای این مقصد، ساز و کارهایی از جمله شکل گیری حکومت اسلامی حتی در ابعاد جهانی، پیش بینی شده است.

انقلاب اسلامی نیز به تبع اسلام، یک حرکت جهانی است

مهم است که بدانیم، انقلاب اسلامی نیز به تبع اسلام، یک انقلاب جهانی است و به مرزهای جغرافیایی ایران محدود نمی شود. اگر مروری بر روی فرمایشات بنیانگذار کبیر انقلاب (ره) و مقام معظم رهبری داشته باشید، تایید خواهید کرد که انقلاب اسلامی از ابتدا، حتی پیش از پیروزی دغدغه جهانی داشته و در این زمینه توفیقات مهمی نیز داشته است.

به رسمیت شناختن کثرت و تنوع، جزء خصایص جهانی شدنِ اسلامی است

قبل از ادامه بحث، لازم است درباره مفهوم جهانی شدن البته به بیان ساده، اشاره ای داشته باشم. جهانی شدن یعنی شکل گیری «همگرایی» جهانی بر اساس تفکر و علایق مشترک. بر اساس این تعریف، در جهانی شدن لزوماً کثرت و تنوع فرهنگی و اجتماعی منتفی نیست. به بیان دیگر، می توان در عین دست یابی به نوع و سطحی از وحدت، کثرت را نیز به رسمیت شناخت. البته به رسمیت شناخت کثرت در جهانی شدن غربی خصوصاً در عرصه عمل، موضوع غریبی است. لذا توجه داشته باشید که این، یکی از خصایص جهانی شدن اسلامی است.

روش و هدف اصلی اسلام در جهانی شدن

بعد از آشنایی اجمالی با مفهوم جهانی شدن، باید به روش اسلام در جهانی شدن اشاره نمایم. روش اسلام در این زمینه، روش نرم همراه با آزادی و انتخاب آزادانه و عقلانی است. اساساً اسلام آمده است تا با رهاسازی انسان ها از غل و زنجیرها، مسیر او را برای رشد فراهم کند «وَ يَضعُ عَنْهُمْ إِصرَهُمْ وَ الأَغْلالَ الَّتي كانَت عَلَيْهِم». امیرالمؤمنین امام علی (ع)، درباره هدف پیامبران الهی بیان بسیار زیبا و عمیقی دارند. می فرمایند «لیثیروا لهم دفائن العقول» یعنی پیامبران آمدند تا با انقلاب فکری در انسان ها، دفینه های عقلی را آشکار کنند. روشن است، انسان تنها در این زمان است که به خود می آید و برای آزادسازی خویش از افکار موهوم و تعلقات دنیوی دست به کار می شود. پس توجه فرمایید که اسلام نه جهانی سازی را قبول دارد و نه به طریق اولی به سمت جهانی سازی میل پیدا می کند چرا که اسلام می خواهد با زنده کردن عقل ها، در عُمق جان مردم حضور پیدا کند و این منظور مهم، با تحمیل که سنت رایج جریان های باطل است، هیچ سازگاری ندارد.

اگر بخواهیم مهم ترین اهداف اسلام در جهانی شدن را نیز مورد توجه قرار دهیم، به نظر می رسد، ایجاد صلح و آرامش در جهان، آبادانی دنیا و بهره مندسازی انسان ها از ظرفیت ها و امکانات جهانی آن هم به نحو عادلانه، مهم ترین اهداف اسلام در جهانی شدن به حساب می آیند. در صورت تحقق نسبی این اهداف، آن اتفاق عظیمی که اسلام برای آن آمده است رخ می دهد و آن، فراهم شدن مقدمه دست یابی به حیات طیبه در زندگی اخروی است. البته ما اعتقاد داریم که دست یابی به سطح نازلی از حیات طیبه در زندگی دنیوی هم ممکن است لکن بر اساس نظر مفسرین بزرگ قرآن مجید، در ذیل آیه شریفه ای که می فرماید « مَن عَمِلَ صالحاً من ذَکَرٍ او اُنثی و هو مؤمنٌ فَلَنُحیِیَنَّه حَیَوهً طیّبهً»، عالی ترین سطح از حیات طیبه در زندگی اخروی و متعلق به متقین- یعنی کسانی که توأماً دارای ایمان و عمل صالح هستند- می باشد که البته همه مقدماتش در زندگی اینجهانی شکل می گیرد.

هدف اصلی جهانی شدن غربی، تداوم استعمار است

در این بخش از عرایضم، قصد دارم در نقطه مقابل جهانی شدن اسلامی، در قالب چند نکته، به برخی از ویژگی های جهانی شدنِ غربی اشاره کنم. اولین نکته این است که گرچه ظاهر جهانی شدن غربی نرم است اما در باطن آن، روح نظامیگری و قابلیت بهره گیری از قدرت سخت وجود دارد. در همین چند دهه ای که موضوع جهانی شدن به مفهوم مصطلح، رونق داشته است، ببینید چه تعداد جنگ خونین با ورود مستقیم و یا غیرمستقیم دولت های غربی بوجود آمده است. از یک طرف، غربی ها دم از جهانی شدن و همگرایی جهانی می زنند و از طرف دیگر، هرگاه منافع آنها به خطر بیفتد به راحتی دست به اسلحه می برند. حتی شاید گفت، جهانی شدن غربی، نه تنها زمینه کاهش جنگ و خشونت را کاهش نداده است، بلکه به دلیل تزاحماتی که ایجاد کرده، جنگ و خشونت را افزایش نیز داده است. نکته دوم این است که، جهانی شدن غربی با انتخاب آزادانه شکل نگرفته است. یعنی نمی توان گفت مردم جهان و آنهایی که در معرض این جهانی شدن هستند خودشان با اختیار و تعقّل جهانی شدن غربی را پذیرفته اند. واقعیت این است که جهانی شدن به مردم جهان تحمیل شده است لذا به هر میزان که فرصت خردورزی و عمق نگری به مردم داده می شود، مخالفت ها با جهانی شدن هم به همان میزان افزایش می یابد. نکته سوم این است که گرچه ظاهر جهانی شدن غربی فرایندی و طبیعی است اما قدرت های سلطه گر بر آن مسلط شده اند و آن را تا حد زیادی مدیریت می کنند. من در کتاب اسلام و جهانی شدن، جهانی شدن غربی را مانند دو روی یک سکه، دارای دو وجه معرفی نموده ام. وجه اول، فرایندی و وجه دوم، پروژه ای. منظور از پروژه ای این است که جهانی شدن طبیعی با دخالت قدرت های سلطه گر، تبدیل به یک پروژه شده است. نکته چهارم این است که هدف از قدرت های سلطه گر از مدیریت جهانی شدن و تبدیل آن به یک پروژه، تداوم استعمار است. باید توجه داشت که غرب مدرن که جوهر آن نظام سرمایه داری است، بدون استعمار یعنی تبدیل جهان به دو بخش بهره مند و بهره رسان، نمی تواند به حیات خود ادامه دهد بنابراین، ساده نگری است اگر فکر کنیم غربی ها دست از استعمار ملل دیگر برمی دارند. نکته پنجم این است که در نهاد جهانی شدن غربی، تبعیض وجود دارد. در واقع، از عدالت در جهانی شدن غربی خبری نیست. علت بسیاری از اعتراض ها در خود غرب که روز به روز وسیع تر و سازمان یافته تر می شود، همین بی عدالتی هاست که امروز گستره جهانی یافته است. نکته ششم این است که از آنجاکه جهانی شدن غربی در بستر ارزشهای الهی وانسانی شکل نگرفته است، همواره بشر را در معرض خشونت و نزاع های خونین و همچنین لطمات جدی به طبیعت و محیط زیست قرار می دهد. چیزی که بشر را از هر زمان نسبت به آینده خود نگران تر کرده است. با این وصف، روشن است که برای جهانی شدن غربی نمی توان فرجام خوشی را در نظر گرفت.

افول جهانی شدن غربی آغاز شده است/ جهانی شدن غربی، امروز به موضوعی پلاسیده تبدیل شده است

از همین جا قصد دارم وارد این بحث شوم که جهانی شدن غربی طی دهه اخیر پس از چند دهه رونق و سر و صدا، در شرایط غروب و افول قرار گرفته است. در حقیقت، امروز موضوع جهانی شدن غربی، یک موضوع پلاسیده است و دیگر کسی درباره آن به طور جدی صحبت نمی کند. شما ملاحظه کنید، نظریه پردازان متعصبی که همواره سعی می کردند جهانی شدن غربی را سرنوشت محتوم بشر معرفی کنند، امروز از جهانی شدن واحد عبور کرده اند و از چند جهانی شدن یا جهانی شدن های بسیار صحبت به میان آوردند. روشن است که جهانی شدن یک معنای روشن دارد و با چند جهانی شدن کاملاً بی معنا می شود. لذا باید گفت، امثال هانتینگتون که چندجهانی شدن را مطرح کرده اند، در واقع، خودشان سوت پایان جهانی شدن را به صدا در آورده اند.

علاوه بر این، باید توجه نمود که تکیه گاه جهانی شدن که همان اندیشه و فرهنگ غربی است در حال فروپاشی است. اولاً شما ملاحظه بفرمایید لیبرالیسم فرهنگی چه بلایی بر سر فرهنگ درآورده است. فرهنگ را به یک کالای اقتصادی تبدیل کرده که برای بهره کشی اقتصادی از آن، هر کار قبیحی و ضدفرهنگی ای مباح شمرده می شود. همین وضعیت، بشر را در شرایط سقوط قرار داده است. فهم این موضوع یک معادله پیچیده نیست. نتیجه خروج از ریل فطرت- نظیر قانونی شدن عمل پلید و غیرانسانی هم جنس بازی- و غرق شدن در فساد، نابودی است و این موضوع، در طول تاریخ بشریت بارها و بارها اتفاق افتاده است.

ثانیاً ملاحظه بفرمایید، تبعیض و بی عدالتی در ذات اقتصاد لیبرالی جا خوش کرده است. شما همین جنبش تسخیر وال استریت را مدنظر قرار دهید. این اتفاق کمی نیست. مردم غرب دیگر نمی توانند بی عدالتی ها و حاکمیت یک درصد بر نود و نه درصد را تحمل کنند. البته این را عرض کنم که جنبش وال استریب آتش زیرخاکستر است و دیر یا زود دوباره شعله ور می شود و غرب را دچار فروپاشی می کند. البته در کنار چالش های فرهنگی و اقتصادی که عرض شد، آسیب های اجتماعی هم در غرب کمر شکن شده است. محصول خیلی از مسائل فرهنگی و اقتصادی نظام لیبرالیسم که به آن اجمالاً اشاره کردم، همین آسیب های اجتماعی است.

غرب دیگر سیطره گذشته خود بر جهان را از دست داده است

علاوه بر این ها، باید توجه داشت که دولت های غربی دیگر سیطره گذشته خود را بر جهان از دست داده اند. من علاقمندم به سه عامل برای پایان این سیطره اشاره کنم. اولا،ً همین گرفتاری های داخلی کشورهای غربی که برای دولت هایشان نفس گیر شده است؛ هم گرفتاری های فرهنگی و اجتماعی و هم گرفتاری های اقتصادی و امنیتی. غربی ها برای پیشبرد پروژه جهانی شدن و برداشتن موانع از سر راه خود، گروه های تروریستی زیادی را ایجاد کرده اند که در مقام تشریح آنها نیستم. یکی از گرفتاری های آینده غرب، همین گروه های تروریستی است که نمی دانند با آنها چه کار کنند. ثانیاً. مردم جهان دیگر مثل گذشته در خواب عمیق نیستند؛ یا بیدار شده اند یا خواب آنها آنقدر عمیق نیست که نتوانند اوضاع جهان را درک کنند. همین بیداری ملت ها غرب را با چالش جدی روبرو کرده و خواهد کرد. ثالثاً. غرب طی چند دهه اخیر رقبای تازه و البته قدرتمندی پیدا کرده است که جنس یکی از آنها که همان انقلاب اسلامی است، با جنس سایر رقبای غرب در گذشته کاملاً متفاوت است. به عبارت دیگر، غربی ها تا حدی فهمیده اند که با روش های مادی نمی توانند بر این رقیب غلبه پیدا کنند.

مطلب بعدی که می بایست عرض کنم این است که بسترهای جهانی شدن من جمله فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی برای غرب شمشیر دولبه به حساب می آیند. هرچند غربی ها تاکنون تلاش کرده اند از این بسترها هوشمندانه به نفع خود استفاده کنند لکن نباید تردید داشت که علی رغم میل غرب، این بسترها فرصت شکل گیری جریان های ضدغرب را فراهم نموده اند.

امروز اسلام با تفکر و محوریت انقلاب اسلامی، رقیب جدی غرب به حساب می آید

همانطور که عرض شد، امروز رقیب اصلی غرب، اسلام، آن هم با تفکر و محوریت انقلاب اسلامی است. نمی خواهم ادعا کنم اسلام انقلابی جهان اسلام را قبضه کرده است اما با فرار از جزء نگری و با به چشم زدن عینک کلان نگری، می توان گفت که امروز چه اسلام لیبرالی که عمدتاً در بین اقشار مرفه بی درد و روشنفکران سکولار طرفدار دارد و چه اسلام سلفی، جایگاهی در میان توده مسلمانان جهان ندارند. توده مردم در جهان اسلام حقیقتاً به اسلام امام خمینی (ره) علاقمندند و این علاقمندی را بارها نشان داده اند. اتفاقاً  بر همین اساس باید این نکته را هم متذکر شوم که منشاء اسلام لیبرالی و اسلام سلفی دولت های ناصالح و غربگرا در جهان اسلام هستند بنابراین، تا زمانیکه دولت های ناصالح در دنیای اسلام بر سرکارند، تاکید ما در جهان اسلام بر روی ملت های مسلمان است و نه دولت ها، لذا مهم این است که شبکه ای از ملت ها بتواند نقش خود را به خوبی انجام دهد هرچند بوجود آمدن چنین شبکه ای، خود به خود دولت های ناصالح را نیز به پایان عمرشان نزدیک خواهد کرد. خوب، حالا ملاحظه بفرمایید در طول این 35 سالی که از عمر انقلاب گذشته است، غربی ها با تمام توان با انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی که مولود انقلاب است وارد رویارویی و ستیز شده اند. کاری نبوده که قادر باشند علیه انقلاب انجام بدهند و انجام نداده باشند. از حمایت از گروهک های تروریستی و تجزیه طلب یا به راه انداختن جنگ 8 ساله و انواع تحریم های اقتصادی و تهاجمات فرهنگی. همین رویارویی وسیع و تمام عیار، نشان از عظمت انقلاب اسلامی و اثرگذاری آن در جهان است و الا به قول مقام معظم رهبری، برای از سر راه برداشتن یک موجود ضعیف که نیاز نیست این همه لشگرکشی کنند. با همه این ها، کسی نیست که نداند غربی ها در مواجهه با انقلاب اسلامی شکست خورده اند.

آثار جهانی انقلاب اسلامی قابل انکار نیست

از طرف دیگر، انقلاب اسلامی روز به روز آثار جهانی بیشتری هم در جهان اسلام و هم در کل جهان بر جای می گذارد. ما در زمینه نشان دادن آثار جهانی انقلاب در عرصه های گوناگون کم کاری کرده ایم. تا حالا چند عنوان کتاب در این باب تألیف شده است؟ خیلی کم. با این حال اسناد زیادی هست که تایید می کند انقلاب اسلامی در عمق مناطق گوناگون جهان نفوذ کرده است. شما ببینید، امروز غربی ها از حضور جمهوری اسلامی در آمریکای لاتین اظهار نگرانی می کنند و با تحلیل های سطحی آن را به عوامل اقتصادی یا نظامی برمی گردانند لکن برای ما روشن است که حضور ایران در این منطقه بسیار مهم، یک حضور فرهنگی است و لذا ماندگار و اثرگذار است.

امروز پروژه های اسلام هراسی و ایران هراسی به ضد خود تبدیل شده است  

یکی از کارهایی که غربی ها بویژه بعد از حادثه مشکوک یازده سپتامبر انجام دادند، به راه انداختن جریان اسلام هراسی و ایران هراسی در جهان بود. آنها قصد داشتند با کمک مافیای رسانه ای، به مردم جهان اینگونه وانمود کنند که این اسلام و ایران است که امنیت جهان را به خطر انداخته است. برای این منظور انواع تصاویر دروغین را از اسلام و انقلاب اسلامی ارائه دادند. حتی سینمای هالیوود را به شکلی صریح تر از گذشته به خدمت این کار درآوردند. به پیامبر اعظم (ص) جسارت ها کردند یا فیلم 300 را علیه ایرانی ها ساختند و غیره. با همه این کارها، بفرمایید آیا از رشد اسلام در غرب کاشته شد یا برعکس، اسلام چند برابر رشد کرد؟ حتماً شنیده اید که بعد از یازده سپتامبر، چند میلیون نسخه از قرآن مجید در غرب به فروش رفت. لذا بنده قصد دارم بگویم، پروژه های اسلام هراسی و ایران هراسی شکست خورده و هر میزان غربی ها به این کارها ادامه بدهند، اسلام و جمهوری اسلامی ایران بیشتر سود می برند.

جهانی شدن با محوریت انقلاب اسلامی، مقدمه جهانی شدن اسلامی در دوران ظهور منجی (عج) است

من مایلم در ادامه بحث، جهانی شدن اسلامی را به دو بخش تقسیم کنم. یک. جهانی شدن اسلامی پیش از ظهور مهدی موعود «ارواحنا فداه» و جهانی شدن اسلامیِ دوران ظهور. در این زمینه توجه به چند نکته ضروری است. اول اینکه، جهانی شدن اسلامیِ پیش از ظهور، در طول جهانی شدنِ دوران ظهور است نه در عرض آن. دوم اینکه، جهانی شدن اسلامی قبل از ظهور، مقدمه ظهور و شکل گیری جهانی شدن در این دوران است. این را بارها امام(ره) فرمودند که انقلاب ما مقدمه انقلاب جهانی حضرت ولی عصر (عج) است و ما باید این امانت را به صاحب اصلی آن تحویل دهیم؛ حال فرقی نمی کند که بین جهانی شدن اسلامی قبل از ظهور که محور آن انقلاب اسلامی است با دوران ظهور اتصال زمانی وجود داشته باشد یا دوره های متعددی بین انقلاب اسلامی و ظهور فاصله بیندازند. در هر صورت، انقلاب اسلامی مثل هر پدیده بزرگ تاریخی، نقش مقدمه ساز را برای انقلاب حضرت مهدی (عج) خواهد داشت. البته در اینجا باید این مطلب مهم را عرض کنم که گرچه جهانی شدن اسلامیِ پیش از ظهور در طول جهانی شدن اسلامی بعد از ظهور است اما این جهانی شدن کجا و آن جهانی شدن کجا. ما شک نداریم که فتح بسیاری از قلل رفیعی که اسلام برای ما ترسیم نموده، تنها از با حضور معصوم (ع) و در دوران ظهور منجی (ع) ممکن است.

کسانی که در دوران انقلاب اسلامی امتحان خود را خوب پس نداده اند در دوران ظهور منجی (ع) جایگاهی نخواهند داشت

در این جا لازم می دانم یک تذکر ضروری عرض کنم و آن اینکه، همانطور که امام (ره) می فرمایند، این انقلاب مقدمه انقلاب حضرت صاحب الامر (عج) است، و لذا نباید عده ای تصور کنند اگر در این دوران که در نوع خود دوران منحصربفردی است، کوتاهی کنند یا نسبت به انجام مسئولیت های خود تحت رهبری های ولی فقیه و نایب امام زمان (عج)، بی تفاوت باشند یا خدای ناکرده منحرف شوند، قطعاً در دوره پرعظمت ظهور، هیچ جایگاهی نخواهند داشت. بنابراین، کار خالصانه و مجاهدانه برای انقلاب آن هم درچارچوب هدایت های ولی فقیه، آزمون بزرگی است برای کسانی که به مهدویت می اندیشند.

سبک زندگی اسلامی به سرعت در سطح جهان رو به گسترش است

من در این قسمت از بحث، قصد دارم به تعدادی از علائم زمینه ای درباره شکل گیری جهانی شدن اسلامی با محوریت انقلاب اسلامی بپردازم. اولین علامت، افزایش روزافزون طرفداران انقلاب اسلامی در میان توده مردم است. که در عرایض قبلی توضیح دادم. دومین علامت، بروز موج های تازه ای از بیداری اسلامی است که انقلاب اسلامی در شکل گیری آن نقش منحصربفردی داشته است. سومین علامت، جمعیت فزاینده مسلمانان در جهان است. امروز حتی غربی ها از افزایش جمعیت مسلمانان در کشورهای خودشان به شدت نگرانند. البته توجه داشته باشید که افزایش جمعیت مسلمانان صرفاً ناشی از موالید نیست بلکه بخش مهمی از آن به روی آوردن مردم جهان به اسلام است. چهارمین علامت، گسترش سبک زندگی اسلامی در جهان است. در این زمینه هم نباید جزء نگر بود. با یک کلان نگری می توان دریافت که سبک زندگی اسلامی رشد چشم گیری پیدا کرده است. اساساً یکی از دلایل روآوردن به اسلام همین سبک زندگی مترقی اسلامی است. لذا افزایش جمعیت با گسترش سبک زندگی رابطه متقابل دارد. پنجمین علامت، نفوذ نرم انقلاب اسلامی در اقصی نقاط جهان است. از آسیا و آفریقا تا اروپا و امریکا. علامت ششم، پیشرفت های اعجاب آور جمهوری اسلامی علی رغم تمام فشارهای غرب طی 35 سال اخیر است. این پیشرفت ها نه تنها برای مسلمانان جهان امیدبخش بوده بلکه قدرت اسلام در ایجاد آبادانی، رفاه و عدالت را به رخ جهانیان کشیده است. به نظر من، حتی اگر می بینیم، امروز آرمان شکل گیری تمدن نوین اسلامی دوباره زنده شده است، این برمی گردد به همین پیشرفت های بزرگ جمهوری اسلامی که مطمئناً اگر فشارهای غرب نبود، چندین برابر الان بود.

نگاه جهانی شدن اسلامی به فناوری، یک نگاه واقع بینانه است

در این مرحله از بحث، قصد دارم به نسبت فناوری با جهانی شدن اسلامی اشاره کنم که در جای خود موضوع مهمی است. باید توجه داشت که رویکرد جهانی شدن اسلامی به فناوری ها اعم از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی و مطلق فناوری، یک رویکرد واقع بینانه است. ما به طور کل می توانیم فناوری ها را به دو بخش عمده تقسیم کنیم. بخش اول فناوری هایی که متأثر از جهان بینی الحادی و افکار شرورانه، صرفاً کارکرد منفی و مضر دارند. به بیان دیگر، شالوده این فناوری ها که درصد کمی از فناوری ها را شامل می شوند، معارض فرهنگ و اندیشه اسلامی است. بخش دوم فناوری ها که عمده فناوری ها را شامل می شوند، فناوری هایی هستند که هرچند ممکن است متأثر از جهان بینی الحادی باشند اما صرفاً کارکرد منفی و مضر ندارند لذا می توان از آنها بهره مثبت و مفید داشت. ما معتقدیم در جهانی شدن اسلامی، باید از قسم دوم فناوری ها حداکثر بهره را به نفع اسلام و انقلاب اسلامی برد. البته نوآوری های فناورانه زیر چتر جهان بینی اسلامی موضوع دیگری است که در جای خود باید مورد توجه قرار گیرد. حتی بنده می خواهم عرض کنم، هیچ دلیلی نداریم که در جهانی شدن اسلامیِ دوران ظهور، از فناوری های رایج که دستاورد بشریت است استفاده نشود هرچند مطمئنیم در آن دوران، روش ها و ابزارهای جدیدی هم که فهم آن برای ذهن ما دشوار است به صحنه خواهد آمد.

احتیاط در استفاده از فناوری های وارداتی، شرط عقل است

نکته ای را لازم می دانم در این جا عرض کنم و آن ضرورت احتیاط در بهره برداری از فناوری های جدید وارداتی است. بعضی تصور می کنند دست پاچه شدن در برابر هر نوع فناوری ای و در دسترس قرار دادن بی قید و شرط آن، به منزله مترقی بودن است، لکن می خواهم عرض کنم اصلاً اینگونه نیست. بویژه برای کشورهایی مثل ما که همواره در معرض تهدید بوده اند. ما باید با چشم باز فناوری های وارداتی را بررسی کنیم و از اقدامات متهورانه در این زمینه که حاکی از بی عقل بودن است، پرهیز کنیم. اخیراً یکی از مسئولان فرهنگی گفته بود چطور در یک زمانی استفاده عمومی از ویدئو و یا فاکس را ممنوع کرده بودند و امروز این قضیه برای ما مضحک است، امروز فیلتر کردن فیس بوک هم از منطق درستی برخوردار نیست. من به این آقای مسئول که در این چند ماهی که بر سرکار آمده شخصیت خود را در حد وکیل یک سایت صهیونیستی تنزل داده عرض می کنم از کجا معلوم که ممنوعیت ویدئو یا فاکس در زمان خودش منطقی نبوده است؟ مهم این است که بدانیم ما در قبال بهداشت و سلامت فرهنگی جامعه مسئولیم و نمی توانیم بی حساب پای هر فناوری را در کشور باز کنیم. البته درباره شبکه های اجتماعی، باید توجه داشت که الان در کشور چندین شبکه اجتماعی موفق وجود دارد؛ جای سئوال است که این آقایان چرا از این سایت های وطنی حمایت نمی کنند؟

هندسه قدرت جهانی به نفع اسلام در حال تحول است

در جمعبندی عرایضم، مایلم این مطلب را عرض کنم که بدون تردید هندسه قدرت جهانی عوض شده است. دیگر غرب در این هندسه نقش اول را ندارد بلکه همانطور که عرض کردم، دنیای اسلام با محوریت انقلاب اسلامی در آن سهم تعیین کننده ای پیدا کرده است. البته باید این مطلب را متذکر شوم که تغییر هندسه قدرت به نفع جهان اسلام یا شکل گیری جهانی شدن اسلامی، به منزله بی اثر شدن غرب و عدم مزاحمت از سوی آن برای مردم جهان خاصه مسلمانان نیست، بلکه منظور به حاشیه رفتن آنها در این هندسه است و الا یکی از اقتضائات زندگی اینجهانی، حضور و جولان جریان باطل است. مطلبی که در پایان به آن اشاره می کنم، این است که حضور محوری اسلام در هندسه قدرت جهانی یک پیامد جدی خواهد داشت و آن، مقدم شدن قدرت فرهنگی به قدرت اقتصادی و نظامی که شرح آن محتاج فرصت دیگری است.