چهارمين کرسی نظریه پردازی از سلسله کرسی های نظریه پردازی فرهنگی و اجتماعی ايران با عنوان “آسیب شناسی فرهنگ عمومي در ايران” در تاريخ شنبه 5/2/1388 با حضور جمعي از صاحب نظران كشور در محل مركز پژوهش هاي فرهنگي و اجتماعي برگزار گرديد. در اين نشست آقاي دكتر مسعود كوثري عضو هيئت علمي گروه ارتباطات دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران ديدگاه هاي خود را در دو بخش آسيب شناسي سياستگذاري فرهنگي و آسيب شناسي فرهنگ عمومي ايرانيان بيان كرد.
آسيب شناسي سياست گذاري فرهنگي در ايران :
به زعم ايشان در جامعه ایراني پس از انقلاب عليرغم اجراي سیاست های فرهنگی برای پالایش فرهنگ عمومی با این حال، پس از سه دهه تلاش هنوز مسائلی در فرهنگ عمومی وجود دارد که یا بخوبی ابعاد و جوانب آن شناخته نشده اند و یا برای تغییر آنها سیاست های فرهنگی مناسب تدوین نشده است. دلايل اين امر عبارتند از:
1- ناموفق بودن سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی: سياست ديوار يا حصارفرهنگي، و سياست پالايش فرهنگي، و نخبه گرايي در دهه اول انقلاب، جاي خود را به سياست تبادل فرهنگي، و تاييد نسخه خاصي از فرهنگ عامه پسند در دهه دوم انقلاب داد و در دهه سوم با طرح سياست مبارزه با تهاجم فرهنگي تلاش شد با عوارض جانبي آنچه كه در دهه دوم اجرا شده بود مبارزه شود.
2- دور باطل مدارا و عدم مدارا: در دوران پس از انقلاب، به ویژه با سپری شدن شرایط انقلابی، همواره دورباطلی از مدارا و عدم مدارا دیده تكرار شده است بطوري كه چندگانگی سیاست گذاری هم در درون دولت های مختلف و هم بین دولت های مختلف، باعث بی اعتبار شدن مواضع فرهنگی دستگاه های دولتی نزد مردم شده است
3- بي توجهي به منشا تاريخي و داخلي مشکلات فرهنگی داخلی: همۀ مسائل فرهنگی ما به فرهنگ غرب و نحوه ارتباط ما با آن باز نمی گردد. ما در نظام فرهنگی خود مشکلاتی داریم که ناشی از تاریخ ما است و ربطی هم به فرهنگ غرب ندارد. وجود فرهنگ استبدادی با چند قرن سابقه (اطاعت به جای مجاب کردن)، غیبت کردن و سخن چینی، پنهان کاری، خرافه گرایی، تمایل به خویش فرمایی، تظاهر گرایی و ده ها مساله دیگر ریشه در نظام فرهنگی خود ما دارند و ربطی به نظام فرهنگی غرب ندارند. این مسائل اتفاقاً بخش بسیار مهمی از مسائل و مشکلات نظام فرهنگی ما هستند که تا به حال برای آنها چاره اندیشی جدی نشده است. بیشترین وقت دستگاه های فرهنگی صرف مبارزه با عناصر فرهنگی غرب و غربگرایی شده است که البته در جای خود حائز اهمیت بوده اند. اما، نمی توان همه مسائل فرهنگی را ناشی از نظام فرهنگ غرب دانست. از این رو، در پایان دهه سوم، طرح مشکلات فرهنگ عمومی که ناشی از خود نظام فرهنگی ما است، نیز مطرح گردید.
4- بي توجهي به توانايي مردم در مقاومت در مقابل به سیاستهای فرهنگی: این مقاومت در ميان طبقه بالا بیش از دو طبقه دیگر و در میان جوانان بيش از گرو هاي اجتماعي ديگر دیده می شود. مقاومت فرهنگی جوانان به ویژه طی دو دهۀ گذشته قابل توجه بوده و بسیاری از سیاست های فرهنگی را با ناکامی مواجه كرده است.
5- فرهنگ اصلی و خرده فرهنگ ها: برجسته کردن خرده فرهنگ ها گاه به ايجاد هراس های اخلاقی گسترده در جامعه و اشتباه در تشخیص مسائل اصلی و فرعی منجر شده است. بنابراین، بخش عمده ای از توجه مسوؤولان به مسائلی معطوف شده است که مشکلات فرهنگی اکثریت به شمار نمی روند.
آسیب شناسی فرهنگ عمومی :
دكتر كوثري در بخش دوم سخنراني خود به معرفي سطوح سه گانه آسیب های فرهنگ عمومی در ايران پرداخت:
1- آسیب های ناشی از نظام فرهنگی پایه: این آسیب ها دیرپاتر از آن هستند که به تعامل با فرهنگ غرب مربوط باشند. این بخش از آسیب ها همان بخشی هستند که «شخصیت پایه ایرانی»، صرف نظر از تعلق به طبقه بالا یا پایین، صرف نظر از تعلق به یک قومیت خاص و یا هر طبقه بندی دیگر را می سازند. عناصری نظیر عدم تمایل به کار تیمی، پنهان کاری، تمایل به بذله گویی و شوخی، عارف مسلکی، فلسفی اندیشی، اطاعت طلبی مسائلی هستند که شخصیت پایه ما را می سازند و بخشی از آسیب های فرهنگی ما را تشکیل می دهند. این آسیب ها بیش از آن که به عدم وفاق ارزشی مربوط باشند، اتفاقاً مورد وفاق بوده اند و مبنای رفتاری در زندگی روزمره ما را تشکیل می دهند. این آسیب ها را می توان «آسیب های فرهنگی پایه» نامید.
2- آسیب های ناشی از عدم وفاق (ایرانی در برابر اسلامی، ایرانی- اسلامی در برابر غربی) :
این دسته از آسیب ها، به یک عبارت آسیب های هویتی هستند و به عدم وفاق بر سر ارزش ها و باورهای فرهنگی در دو تقابل اصلی مربوط می شود: ایرانی در برابر اسلامی، ایرانی- اسلامی در برابر غربی. هر دو نوع شکاف فرهنگی پس از انقلاب با شدت تمام فعال بوده اند. تعارض هایی که در هر دو نوع شکاف/ عدم وفاق وجود دارد، منشاء بخشی از مسائل فرهنگی ما هستند.
3- آسیب های ناشی از عناصر خرده فرهنگی: اين دسته از آسیب ها به ورود و نفوذ عناصر خرده فرهنگی غرب به ایران به خصوص خرده فرهنگ های جوانان مربوط مي شود. این دسته از آسیب ها را باید از آسیب های دسته قبلی جدا کرد. زیرا، از نظر اهمیت و تأثیر کاملاً با دسته قبلی متفاوت هستند. مسائلی که در جامعه ما به شکل خرده فرهنگ های جوانان بروز می کنند (مصرف مواد مخدر، شیطان پرستی، روابط جنسی بی بند وبار و نظیر آن) مسائلی هستند که از ورود این عناصر خرده فرهنگی ناشی می شوند.
دستهها