بررسی موانع موجود در جهت دستیابی به الگوی مناسب علوم انسانی اسلامی در جوامع اسلامی و نقش فرهنگ اسلامی در بهبود آن |
مصطفی آبادیخواه )دانشجوی کارشناسی دانشگاه علوم قضایی ( حسین ابراهیمی )کارشناس ارشد دانشگاه آزاد خوی ( مطهره آبادیخواه )کارشناس ارشد دانشگاه آزاد بیرجند ( |
چکیده: امروزه همه جوامع در آرزوی توسعه دادن به دانشهای خود در حوزه های مختلف تجربی وعلوم انسانی هستند که با توجه به قداست و کرامتی که جوامع اسلامی برای انسان ها قائل می باشند می توان به جرأت به ارتباط عمیق مابین علوم انسانی وعلوم اسلامی اشاره نمود و به نظر می آید پرسش اصلی که در این حیطه مطرح می گردد این است که علوم انسانی در جهت دستیابی به مطلوبیت چه موانعی را باید پشت سر گذارد؟وچه راهکارهایی در این مورد باید به کار گرفته شود؟ که در این راستا برخی از مسائلی که منجربه جلوگیری از پیشرفت علوم انسانی در جوامع اسلامی می شود عبارتند از: 1- نادرست بودن روشها, فرآیندها و برنامه ریزی های انجام شده و متفاوت بودن مسیر آنها با فرهنگ جوامع اسلامی در جهت دستیابی به الگوی مطلوب 2- اطلاعات اندک افراد از اصل موضوع و درک نکردن جایگاه اصلی مسئله در جامعه و نشناختن معضلات و کمبودهای حاکم 3-محوریت نداشتن و انتزاعی قرارگرفتن علوم انسانی در اغلب جوامع 4- تأثیرپذیری علوم انسانی از علوم بیگانه 5- فقدان پژوهش در رابطه با اهداف ومعنای واقعی علوم انسانی در راستای فرهنگ اصیل انسان در جوامع اسلامی 6- نوع نگرش اشخاص و جوامع به علوم انسانی در سطح خرد و کلان 7- برنامه ریزی دقیق در جهت سوق دادن استعدادهای اجتماعی به طرف علوم انسانی در مقاطع مختلف تحصیلی 8- عدم توجه به تحول علوم انسانی بر مبنای چهار ویژگی روزآمدی, غنی سازی, بومی سازی و ارزش مداری 9- ارتباط کم و هماهنگ نبودن صاحب نظران گرایشهای علوم انسانی و شخصیتهای علمی, دینی و حقوقی(که لازمه نگرش و تغییر در علوم انسانی بر مبنای معارف اسلامی و تبادل افکار و اندیشه ها می باشد) حال با عنایت به موارد مذکور می توان ابتدا به نقش فرهنگ و علوم انسانی به عنوان زیر بنای توسعه در جوامع اسلامی پی برد و در ادامه با یک نگاه کلان با تبیین وضعیت مطلوب و تحلیل وضعیت موجود در جوامع برای ارائه راهبردهایی در جهت تغییر مفیدتربه منظور دستیابی به الگوی مطلوب علوم انسانی در چارچوب اخلاقی و مبتنی بر مبانی معرفت شناسی و هستی شناسی کمک شایانی نمود و از طریق تدوین و برنامه ریزی های کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت در جوامع اسلامی و برگزاری همایشها،کنگره ها برای ایجاد شرایط مساعد جهت تشویق مشارکت همه جانبه نیروها ی نخبه،علمی حوزوی و دانشگاهی جوامع اسلامی در راستای برنامه ریزی برای دستیابی به الگوهای مطلوب و یکپارچه اسلامی تلاش نمود زیرا تا زمانی که وضعیت علوم انسانی در کشورها از طریق مشارکت علمای متعهد بلادها تصدیق و تصحیح نشود پیشرفت در سایر علوم به خصوص سایر علوم امکانپذیر نمی باشد کلیدواژهها : علوم انسانی اسلامی، موانع در جوامع اسلامی، فرهنگ و مشارکت، الگوی مطلوب |
معيارهاي اندازهگيري در حسابداری با تطبيق ديدگاههاي معرفت شناسي دینی اسلام در برابر ديدگاههاي غربي |
حامد آراد (دانشپذير دوره دكتري حسابداري دانشگاه مگيل، مونترال، كانادا ) مريم اكبريان فرد (كارشناس ارشد حسابداري، عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد صومعه سرا، ایران ) سحر اجاغ (كارشناس ارشد حسابداري، عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد صومعه سرا، ایران ) |
مذهب به عنوان یک عامل فرهنگی برجسته و بسیار مهم محسوب ميشود که بر تمام نهادهای اجتماعی تاثیرگذار است و حسابداری نیز یکی از همین نهادهاست. توجه ویژه به اسلام که یک مذهب مهم و برجسته در دنیاست، نمونهاي خاص است كه تأثير بالقوه فرهنگ بر رويههاي حسابداري و ارزشهاي مشتق از آن را به خوبي نشان ميدهد. در مقاله حاضر معیارهای اندازهگيري در حسابداری از ديدگاه ارزشهای اجتماعی و فرهنگی مورد بررسي قرار گرفته است. در ابتدا با استفاده از مطالعات پيشين همچون هافستد (1980)، گراي (1988)، پررا (1989) و مطالعه اخير عسكري، (2006) نظريهاي در باب مسئله ارزشهای حسابداری از دیدگاه معرفت شناسي ديني ارائه شده است. سپس اسلام، در مقام یکی از بحث برانگیزترین مذاهب در دنیا، به عنوان نمونه فرهنگي و مذهبي انتخاب شده است. در گام بعدي برای درک اینکه یک ارزش یا معیار حسابداری از ديدگاه اسلامي چه ميزان از رويكرد بهای تمام شده تاریخی محافظه کارانه غرب متفاوت است، به تشريح معیارهاي اندازه گيري از منظر شريعت اسلام پرداخته شده است. شواهد حاصل از بررسي نشان ميدهد كه معیارهاي اندازهگيري در حسابداری اسلامی با روش بهاي خروجی تطابق دارد که گوياي تفاوت ديدگاه اسلامي با معیارهاي غربی حسابداری است. کلیدواژهها: فرهنگ، معیارهای اندازه گيري حسابداری، محافظه كاري، بهای تمام شده تاریخی، شريعت اسلام |
تاثيركرامت انساني در اسلام بر تاسيس مردم سالاري ديني |
دکتر اکبر اشرفی ( گروه علوم سياسي، واحد تهران مركزي، دانشگاه آزاد اسلامي تهران) مهدی سعیدی ( کارشناس ارشد علوم سياسي ) |
چكيده : شيوه نگرش هر مكتبي به انسان ، پايه ها و مباني علوم انساني را در آن مكتب به وجود مي آورد چرا كه علوم انساني با توجه به ماهيت خود بر مباني و پايه هايي استوار است كه اين پايه ها در واقع شاكله آن علوم را مشخص كرده و جهت و هدف آن را تعيين مي كند. قرآن به عنوان آخرين كتاب آسماني و چكيده مكتب اسلام، نگاه خاصي را در باره انسان مطرح كرده است كه اين نگرش ، در واقع علوم انساني اسلامي رابه وجود مي آورد. در قرآن، انسان «مخلوق» خداست كه از هيچ خلق شده و هيچ علمي نداشته است و خداوند به او«علم» آموخت و براي مدتي مشخص او را در زمين قرار داد و به همراهش آييني را نيز ارسال كرد كه در واقع «سبك زندگي» او را در اين مدت تعيين مي كند. در سبك زندگي ترسيم شده در قرآن، خداوند دانا، خالق، هميشه بيدار ،توانا، مدير تمام كائنات، مبدا هستي و نهايت و مقصد آن به شمار مي رود و حركت در مسيري كه او تعيين نموده – صراط مستقيم- سعادت انسان را تعيين مي كند. مباني مطرح شده در قرآن علوم انساني را در يك چارچوب و بسته كامل مطرح مي كند كه تمام اجزاي آن اعم از اجتماع، اقتصاد، مذهب، سياست و غيره قابل استخراج از آن است كه در اين مقاله تلاش مي شود با تبيين اين مباني شماي كلي از علوم انساني اسلامي ارائه گردد.نتجه چنين نگاهي به علوم انساني در حوزه علم سياست، حاكميت مردم سالاري ديني است كه در انتهاي مقاله به آن اشاره مي شود . كليدواژهها : علوم انساني، قرآن، انسان شناسي، كرامت انساني،علوم انساني اسلامي ،مردم سالاري ديني |
اسلام و سرمایه اجتماعی |
علی افسری ( کارشناس ارشد اقتصاد ) |
چکیده : با توجه به اهمیت موضوع سرمایه اجتماعی در برنامه ریزی برای توسعه کشور و تاکید سند چشم انداز بیست ساله کشور بر سهم برتر سرمایه اجتماعی در تولید ملی، لازم است که راه های افزایش سرمایه اجتماعی شناسایی شود. در کشورهای اسلامی بخش مهمی از فرهنگ و اعتقادات مردم متاثر از دین اسلام است و به همین دلیل در تحلیل سرمایه اجتماعی در این کشورها، بررسی رابطه میان اسلام و سرمايه اجتماعي از اهمیت زیادی برخوردار است. در این تحقیق، موضوع سرمایه اجتماعی را از دیدگاه آیات قرآن و اصول اسلامی بررسی می کنیم. اجرای اصول اسلامی و اشاعه فرهنگ و اعتقادات اسلامی تاثیر عمده ای در افزایش سرمایه اجتماعی در هر دو بعد ساختاری و شناختی، و در تمام سطوح خرد، میانی و کلان دارد و به همین خاطر از راه کارهای مهم افزایش سرمایه اجتماعی می باشد. كليدواژهها : اسلام، سرمایه اجتماعی، آیات قرآن، فرهنگ اسلامی |
شک سه گانه (مسیر تمدن سازی، موانع آن و چگونگی آینده) |
محمد جواد ایمانی خوشخو ( کارشناسی ارشد دانشگاه تهران ) |
چکیده : روش بررسی: هرمنوتیک هر ملتی
نیاز به تمدن سازی دارد تا بدین وسیله آینده اش
را با دستان خودش ترسیم کند. برای تمدن سازی، هرملتی
باید بتواند دارایی هایش را براساس اقتضائات
کنونی مطرح و بازتولید کند تا بتواند آینده اش را رقم
بزند.
علت این عدم آمیزش افق ها چیست و چرا نتوانستیم طی چند سده ی اخیر به بازتولید متناسبی دست پیدا کنیم؟ تحجر دینی، سنت پرستی و غرب زدگی موانع عمده در این بازتولید بوده اند. برای گریز از این سه آفت نیامند به شک سه گانه می باشیم: شک به سنت، شک به غرب و شک به دین (الگوی دینی بازتولید شده در ادبیات دینی). لازمه ی این شک، باور داشتن به اساس دارایی ها (دین و سنت) در عین نقد آنهاست. با وقوع انقلاب اسلامی، حلقه ی واسط بین دانشگاه (غربیت) و حوزه (دیانت) پرشد. حکومتی آمد که دیگر یکی را به نفع دیگری نفی نمی کرد و به علت درونزا و بومی بودن وجه ِ ایرانیت ِ ما را نیز فعال کرد. طی شاخص هایی که در این مقاله ارائه شده است روندی بوجود آمده که بزرگترین شخصیت های علوم انسانی دانشگاه ها از میان افراد پیرو انقلاب خواهند بود. كليدواژهها : تمدن سازی، ایرانیت، اسلامیت، غربیت، حوزه، دولت، دانشگاه، شک سازنده، آینده، غربزدگی، تحجر دینی، سنت پرستی |
نقش مفهوم «غايتمندي» در تعيين ملاک «نابهنجاري» در روانشناسي مبتني بر نگرش ماديگراييو بر مبناي رويکرد اسلامي به انسان و هستي |
دکتر فريبرز باقري ( هئيت علمي و استاديار دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران ) |
چکيده : اين مقاله در سه بخش به مفهوم «غايتمندي» به عنوان اصلي بنيادين در نحوة نگرش به انسان و هستي، تبعات ناشي از حذف اين اصل در علم روانشناسي مبتني بر نگرش ماديگرايي و تفاوت آن با روانشناسي مبتني بر نگرش اسلامي به انسان و هستي ميپردازد. به اين منظور در بخش اوّل تعريفي از اصطلاح «غايتمندي» و مفاهيم مرتبط ارايه ميگردد و سير تطور اين مفهوم در تاريخ انديشة غرب به صورت اجمالي توضيح داده خواهد شد. در بخش دوّم اين مقاله، تبعات حذف اصل غايتمندي براي نحوة تبيين «پيدايش و تحول» در تمامي علومي که به موضوع تحول ميپردازند، و همچنين براي تعريف و تعيين ملاک «نابهنجاري روانشناختي» توضيح داده خواهد شد. در بخش سوّم، جايگاه «غايتمندي» و معني آن در هستي شناسي و انسانشناسي مبتني بر آموزههاي اسلامي شرح داده ميشود. جايگاه محوري نگرش غايتمداري به هستي و انسان در آموزههاي اسلامي، تغييرات بنياديني را براي چگونگي تبيين «پيدايش و تحول» در سطح فعاليتهاي انساني و همچنين براي تعريف و تعيين «ملاکهاي نابهنجاري روانشناختي» به دنبال دارد. لذا در ادامة بخش سوّم، به تفصيل، اصل «انطباق» به عنوان ملاک بنيادين تعريف بهنجار و نابهنجاري در علم روانشناسي مبتني بر نگرش ماديگرايي به نقد کشيده ميشود و در پرتو اهميت مفهوم «غايتمندي» در هستي و انسانشناسي اسلامي، اصل «جهتمندي» به عنوان مهمترين ملاک تعريف نابهنجاري روانشناختي پيشنهاد ميشود. بررسي امکان و چگونگي کاربست اين ملاک در حوزة باليني و تربيتي اين مقاله را به پايان خواهد برد. كليدواژهها : غايتمندي، انطباق، جهتمندي، بهنجار و نابهنجار |
موضوع مقاله: بررسی اخلاق در بازاریابی با رویکرد اسلامی |
دکتر منیجه بحرینی زاده (استادیار,عضو هیات علمی دانشگاه خلیج فارس بوشهر ) مسعود حراقی ( دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی/دانشگاه خلیج فارس بوشهر ) |
چکیده: هر جامعه ای با توجه به شرایط و مسائل درونیش نیازمند نظریات خاص و بومی مختص به خود می باشد.در جمهوری اسلامی ایران جهانبيني حاکم بر علوم انساني موجود در مواردي با اصول جهانبيني اسلامي تعارض دارد. بنابراین با توجه به گذشت سی سال از انقلاب اسلامی نیاز به بومی سازی علوم انسانی و تغيير جهانبينيها و استفاده از منبع وحي در توليد علم احساس می شود. بازاریابی تجاری همواره با انتقادهایی به دلیل ورود مسائل غیر اخلاقی و غیر عرفی به حوزه ی فعالیت هایش رو به رو بوده است. استفاده از کلیشه های نامطلوب در تبلیغات مانند به تصویر کشیدن زنان به عنوان سوژه های جنسی، استفاده از قهرمانان ورزشی برای تبلیغ محصولات مضرر برای سلامت مردم و نمونه هایی از این قبیل، نشانه ی بارز نقض اصول اخلاقی می باشد. تئوری های بازاریابی غربی چون مبتنی بر نظام سرمایه داری می باشند، بنابراین اغلب بدنبال ایجاد نیاز های کاذب در مصرف کنندگان و ترویج مصرف گرایی در جامعه به منظور کسب منفعت بیشتر هستند، که رشد مصرف گرایی و اسراف در جامعه خلاف مبانی اخلاقی شریعت ناب اسلام می باشد. بنابراین ضرورت مطالعه در زمینه ی اخلاق در بازاریابی با رویکرد اسلامی وجود دارد. در این مقاله انتقادهای وارده نسبت به بازاریابی، مورد بحث و بررسی قرار می گیرند. هدف اصلی از انجام این تحقیق تبیین اخلاق در بازاریابی با رویکرد اسلامی و ارائه ی دیدگاه های اسلام در مورد بازاریابی و مسائل پیرامونی آن می باشد. بنابراین سوال اصلی این تحقیق عبارت است از اینکه: "اسلام چه رویکردی در زمینه ی رفتارهای بازاریابی و تبلیغات دارد و اصولی كه در تعلیمات اسلامی ذكر شده اند، چگونه می توانند در بازاریابی ایفای نقش كنند؟" این مطالعه از نوع توصیفی است که به صورت کتابخانه ای و تحلیل محتوی انجام خواهد شد. منابع اصلی برای تحلیل موضوع، پیشینه ی تئوری های بازاریابی، قرآن، نهج البلاغه، احادیث نبوی و... می باشد. كليدواژهها : اخلاق در بازاریابی, اخلاق در کسب و کار از دیدگاه اسلامی |
بازاریابی با رویکردی اسلامی: بازنگری تئوری آمیخته بازاریابی |
منیجه بحرینی زاده ( استادیار گروه مدیریت بازرگانی دانشگاه خلیج فارس ) احمد اله یاری بوزنجانی (دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه خلیج فارس ) |
چکیده : از جمله مواردی که پس از 32 سال پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی همواره نیاز به آن احساس میشده، تحول در علوم انسانی با رویکردی اسلامی بالاخص در حوزههای اقتصاد و بازرگانی میباشد. در این میان، نگاهی به حوزهی بازرگانی از جمله علم بازاریابی بیانگر این است که عمده مباحث موجود در این علم از جمله تصمیمهای مربوط به آمیخته بازاریابی شامل شیوههای قیمتگذاری محصولات، ویژگی محصولات، تبلیغات محصولات و امور مربوط به توزیع آنها که هستهی اصلی این علم را تشکیل میدهد تحت تاثیر نظریههای غربی بوده و به همین شیوه نیز در دانشگاهها تدریس میگردد. این نظریات که تحت تاثیر ارزشهای کاپیتالیستی مطرح گردیده، تمرکز عمدهشان بر امور مادی بوده و هدف نهائی آنها کسب حداکثر سود از طریق رضایتمندی مشتریان هدف میباشد. دراین میان، مطالعه آیات و روایات اسلامی ذهن هر محققی را متوجه معیارهائی خواهد ساخت که اسلام در رابطه با تصمیمهای آمیخته بازاریابی مطرح نموده، معیارهائی که در موفقیت کسبوکارهای امروزی بسیار موثربوده و بسیاری از صاحبنظران غربی بهتازگی به نتایج آن دستیافته و رویکردهای جدید در بازاریابی را بر مبنای آن مطرح نمودهاند. لذا هدف از تحقیق حاضر پاسخگوئی به این پرسش اصلی است که آمیخته بازاریابی با رویکردی اسلامی چگونه تبیین می شود؟ این مطالعه از نوع توصیفی است. برای تبیین موضوع و پاسخگویی به سئوالات تحقیق، روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا استفاده می شود. بدین ترتیب با مرور پیشینه تئوری آمیخته بازاریابی و بررسی این موضوع با استناد بر منابع ناب اسلامی همچون قرآن، نهجالبلاغه، روایات ائمه معصومین(ع) و ...، عناوین مقاله در چهار سرفصل عمده محصول اسلامی، قیمتگذاری اسلامی، تبلیغات با معیارهای اسلامی و توزیع منطبق بر موازین اسلامی بیان شده و نهایتا مدلی از آمیخته بازاریابی اسلامی ارائه خواهیم داد. كليدواژهها : بازاریابی اسلامی، آمیخته بازاریابی، محصول، قیمت، ترفیع، توزیع. |
الگوی اسلامی-ایرانی دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر مفهوم قدرت نرم |
مسعود براتي (دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بین الملل دانشگاه تهران ) فاطمه فهیمی ( فارغ التحصیل کارشناسی ارشد روابط بین الملل از دانشگاه اصفهان ) |
چکیده : با توجه به تحولات دهه های اخیر در عرصه روابط بین الملل، دیپلماسی عمومی به یکی از رویکردهای اصلی دولت ها به عنوان مهم ترین بازیگران این عرصه تبدیل شده است. دیپلماسی عمومی هر دولت متناسب با اهداف سیاست خارجی و ظرفیت های داخلی یا همان منابع قدرت نرم آن کشور شکل می گیرد. در این میان جمهوری اسلامی ایران با توجه به ویژگی های خاص خود که برآمده از تفکر اسلام ناب و انقلاب اسلامی می باشد، نیازمند شکل دهی به دیپلماسی عمومی خاص خود می باشد. این مسئله با توجه به اهمیت موضوع صدور انقلاب برای نظام اسلامی ضریب بیشتری خواهد گرفت. متاسفانه در سالهای اخیر با مطرح شدن دیپلماسی عمومی و نیز مفهوم قدرت نرم در سیاست خارجی کشورمان، بیشتر تلاش های صورت گرفته در این حوزه رویکرد ترجمه ای و اقتباسی داشته است و برای همین متناسب با اهداف سیاست خارجی و منابع قدرت نرم آن نبوده است. سئوال اصلی که در این پژوهش به آن پاسخ داده خواهد شد، چیستی الگوی دیپلماسی عمومی متناسب با جمهوری اسلامی ایران است. از آنجا که منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران تفاوت ماهوی با منابع قدرت نرم شناخته شده در دیگر کشورها دارد، و با توجه به آنکه دیپلماسی عمومی تبدیل کننده منابع قدرت نرم به قدرت حقیقی است، در نتیجه دیپلماسی عمومی ایران تفاوت ماهوی با الگوهای مطرح دارد. روش تحقیق در این پژوهش روش توصیفی-تحلیلی خواهد بود. كليدواژهها : دیپلماسی عمومی، قدرت نرم، صدور انقلاب، نظام سلطه، جبهه ضد نظام سلطه |
راهبردشناسی دینی در تحول علوم انسانی |
حامد پوررستمی( عضو هیئت علمی دانشگاه تهران (پردیس قم) ) |
چکیده:مساله فراروی مقاله، کیفیت و وجوه نقش آفرینی دین در تحول علوم انسانی می باشد. این مهم در گرو تعریف و نگاه راهبردی به دین است تا در پی آن مجموعه ظرفیتهای دین جهت تحقق هدف مورد نظر (تحول در علوم انسانی) بکار گرفته شود. با توجه به تعریف نویسنده از دین و منابع معرفتی خاص آن، دین می تواند از دو حیث اندیشه های راهبردی و روشهای راهبردی در تحول علوم انسانی نقش ایفاء نماید. الف) از حیث اندیشه های راهبردی (راهبردهای بینشی و تئوریک)، دین به سه گونه می تواند در علوم انسانی تحول آفرین باشد: 1) ارائه جهان بینی و نگاه کلان (نقشه راه) به مبداء، علم و انسان که نه تنها تضاد و تفارق بلکه تکامل و حتی رابطه تداخل بین علم (بویژه علم انسانی) و دین را نشان می دهد همچنانکه دانشمندانی از مغرب زمین همچون ماکس پلانک نیز بر این مهم تاکید نموده اند. 2) ارائه فرضیه ها و گزاره های صادق علمی در حوزه علوم انسانی و تجربی 3) زمینه سازی بمنظور بهره مندی از علم الهامی – انسانی. به عنوان مثال کاربست آموزه های اخلاقی موجبات تهذیب نفس و جلای قلب را رقم زده که زمینه را برای افاضات علوم رحمانی فراهم می کند. ب) از حیث روشهای راهبردی (راهبردهای روشی و اجرایی) نیز دین می تواند به دو گونه تحول آفرین باشد: 1) ارائه روشهای تقویت منابع معرفتی در علوم انسانی مانند روشهای ارتقای کارکردهای عقل در تعمیق فهم در حوزه علوم انسانی 2) ارائه اصول آموزش و راهکارهای یادگیری بهینه در حوزه علوم انسانی به باور نویسنده بدون کاربست آموزه های دینی، دستیابی به نظام جامع علوم انسانی و ایجاد تحول در آن امری بعید به نظر می رسد. |
بررسی علمی راز موفقیت حکومت امام زمان(عج) بر مبنای علوم انسان شناسی و هستی شناسی |
یوسف توان ( کارشناس ارشد ریاضی، مدرس دانشگاه) سیده معصومه داورپناه ( کارشناسی ارشد ادبیات عرب، مدرس دانشگاه ) |
چکیده : با توجه به هجوم همه جانبه فرهنگ غرب بر روی افکار جوانان ما، به خصوص قشر دانشجو و به دنبال آن فاصله گرفتن آن ها از باورها و اعتقادات دینی؛ کار فرهنگی تأثیر گذار جز با وحدت بین حوزه و دانشگاه و به تبع آن پیاده کردن مباحث دینی در رشته های دانشگاهی با زبان جذاب و گیرا امکان پذیر نمی باشد. بیشتر افراد از روی گمان و بدون علم، دین را می پذیرند و قوانین آن را در اصول دین به طور دلخواه و از روی عادت و تقلید از پدران خود انجام می دهند. بنابراین امکان خارج شدن آن ها از دین با یک شبهه اعتقادی وجود دارد. این مقاله در دو فصل تنظیم شده است. درفصل اول، سعی برآن است که با تکیه برعلوم هستی شناسی و انسان شناسی، بتوان به شناخت قوی دین و اصول عقاید رسید به طوری که، هر کس متناسب با سطح بینش خود، بتواند این اصول را درک و به آن ها علم پیدا کند. فصل دوم، به بیان و بررسی انواع حکومت [ایمانی، اسلامی و طاغوتی] و مقایسه آن ها با هم ازمنظرآفاق و انفس، طبق آیه شریفه:« سَنُریهِم ءایاتِنا فِي الآفاقِ وَ في أنفُسِهِم حَتی یَتَبَیَّنَ لَهُم أنَّهُ الحَقُّ» پرداخته است و با شباهت میان حکومت امام زمان(عج) به حکومت موجود در یک بدن سالم، با این سؤالات مواجه می شویم: «چرا حکومت به امام و ولی نیاز دارد؟ حکومت امام زمان چه نوع حکومتی است؟ نقش مردم در بوجود آمدن و اداره کردن آن چیست؟ چه کسانی در پیکره این حکومت قرار می گیرند؟ و بالأخره؛ آیا من جزء این پیکره هستم؟» در پایان؛ ضمن پاسخ به این سؤالات و بررسی رمز موفقیت حکومت امام عصر(عج)، دلایل عدم موفقیت ملت های مظلوم مسلمان هم چون فلسطین، بحرین، یمن و... بیان شده است. |
اسلامی کردن علوم انسانی در کاربرد |
نسیم چالاکی ( دانشجوی دکتری سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران ) الهه کوهیار ( کارشناسی ارشد سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران ) |
چکیده : طی سالهای گذشته بحث جدیدی در قالب اسلامی نمودن علوم انسانی در دانشگاه های کشور مطرح شده است که از زوایای متفاوت قابل بررسی است و هر یک از گروههای موافق و مخالف با این جریان دیدگاه های خاص خود را مطرح می سازند.اما آنچه که مهمتر از به چالش کشیدن مخالفان یا موافقان توسط یکدیگر در این حوزه است بحث در رابطه با هویت اسلامی کردن علوم انسانی با توجه به مسائل روز کشور است . در این راستا فرضیه پیش رو مطرح است : چنانچه علوم انسانی به نیازهای روز جامعه پاسخ گوید وکاربردی شود ، روند اسلامی شدن نیز تسریع خواهد شد. بدین ترتیب سیاستگذاری عمومی با توجه به اهداف خود که همانا کاربردی نمودن علوم انسانی و در راس آن علوم سیاسی است می تواند نقش برجسته ای را در این حوزه ایفا نماید. وقتی از علم صحبت می کنیم، اولین تعبیری که به ذهن متبادر می شود یک سری اطلاعات و مفاهیم در مورد پدیده های مختلف است، اما تعبیر دومی هم از علم وجود دارد که به نظر نگارنده این مقاله، مهم تر و قابل توجه تر است و آن کاربرد علم یا همان علم در عمل است. با این تعابیر می توان این گونه فرض کرد که اسلامی کردن علوم انسانی مربوط به دومین تعبیر می شود، به عبارت دیگر برای اسلامی کردن علوم انسانی باید به سراغ اسلامی نمودن کاربرد علوم انسانی در جوامع اسلامی رفت، به جای آن که مفاهیم، اطلاعات و دانش علوم انسانی را اسلامی کرد. در این مقاله نگارنده بر آن است تا از منظری سیاستگذارانه به این مهم بپردازد که یکی از ضروریات اسلامی کردن علوم انسانی، کاربردی کردن این علوم در جوامع اسلامی است نه اسلامی کردن مفاهیم و دانش علوم انسانی. كليدواژهها : علم، علوم انسانی، کاربرد علم، اسلامی کردن |
نقش رسانه ها در توسعه اسلامی رشته های علوم انسانی |
دکتر محمد جعفر چمنکار ( استادیار دانشگاه ارومیه ) |
چکیده: مطالعات رسانهای نام حوزهای از علوم ارتباطات است که به مطالعه رسانههای جمعی و آثار آنها بر افراد و جوامع میپردازد. از پیشگامان این حوزه مارشال مک لوهان و استوارت هال هستند. ارتباط فرایند تبادل داده است که معمولاً از رهگذر سامانه ای از نمادهای مشترک انجام میگیرد. ارتباطات امروزه دارای دو حوزه کلی است، یکی ارتباطات به عنوان یکی از شاخههای علوم انسانی که شامل زیرشاخههایی از جمله مطالعات ارتباطی و روزنامه نگاری و روابط عمومی است، و دیگری ارتباطات به عنوان یکی از شاخههای فناوری که مخابرات از زیرشاخههای آن بشمار میآید.ارتباطات علم برقراری ارتباط است و دارای شاخههای گوناگون از جمله ارتباطات انسانی و ارتباطات همگانی است. ارتباط به معنای ایجاد رابطه تعامل و گفتگو است. در حال حاضر ارتباطات جزو مهمترین و موثر ترین علوم است. حوزههای تخصصی ارتباطات به مسایل مختلفی مانند ارتباط جمعی،ارتباط توسعه،مطالعات رسانه ای ، ارتباطات سازمانی،زبان شناسی اجتماعی ،تحلیل گفتمان، زبان شناختی و معنی می پردازدعلوم انسانی در حال حاضر دارای دو پارادایم اصلی است. یکی پارادایم "علوم انسانی مدرن" و دوم "علوم انسانی جدید" که با نام پست مدرن هم خوانده می شود. در "علوم انسانی جدید" با روشهای عموماً تحلیلی، انتقادی و تفکری-تعمقی امور انسانی را مطالعه میکنند. این روشها معمولاً در تقابل با روشهای تجربی در علوم تجربی و علوم انسانی مدرن قرار میگیرند در علوم انسانی جدید روش بررسی موضوعات و پژوهش پیرامون آنها بیشتر با روش مشاهدهٔ غیر مستقیماست..با توجه به این توانمندی و قابلیت، رسانه ها در اشکال رسانه ها و ارتباطات غیر شفاهی ، تصویری، شفاهی و به ویژه مکتوب و نوشتاری مانند انواع نشریات و مطبوعات ارتباط جمعی می توانند در تمامی اشکال عملی و نظری علوم انسانی را یاری رسانده و در اعتلای ان در جامعه نقش کاملا تاثیر گذاری داشته باشند. كليدواژهها : رسانه، قابلیت، علوم انسانی اسلامی، تاثیر گذاری، توسعه |
ارائه الگوی مهندسی فرهنگی راهبردی با رویکرد سيستمي برمبناي انديشه هاي راهبردي مقام معظم رهبري حضرت امام خامنه اي(مدظله العالي)"كاربستي عملياتي دركاربردي سازي علوم انساني اسلامي" |
عباس چهاردولي ( رئيس مركز تحول علوم انساني درحوزه هاي راهبردي دانشگاه عالي دفاع ملي ) |
چکیده: از آنجا که فرهنگ عصرظهور، همان وضعیت مطلوبی است که مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه اي(مدظله العالي) بیان فرموده اند یعنی جامعه آرمانی يا مدينه فاضله اي که همان جامعه منتظر است، دراين مقاله تلاش گردیده تا با استفاده از رویکرد استعاره ای از مهندسی سيستمي،نگرشی نویني تحت عنوان رویکرد سيستمي راه های رسیدن به فرهنگ ظهور را از طریق بسط فرهنگ عمومی و ملی و توسعه فرهنگ تخصصی مهدویت و در نهایت اجرای مهندسی فرهنگی با رویکرد سيستمي برای دستیابی به فرهنگ ظهور بیان گردد. وبا ارائه تعریفی مجمل ، رویکرد سيستمي را به عنوان استعاره ای که وام دار از نظریات تحليل گران سيستمي می باشد ، به ارائه یک الگوی پیشنهادی می پردازد. روش تحقیق مد نظر محقق یک روش ترکیبی است که در آن ابتدابا استفاده از روش تحلیل محتوا و با دسته بندی و کدگذاری تحقیقات موجود مفاهیم و سازه ها را مشخص نموده و سپس با استفاده از رویکرد پديدار شناسي(استدلال قیاسی) پس از مصاحبه با خبرگان واشباع نظری به ارائه مدل مفهومی پرداخته است.نتيجه حاصله براساس آماري تحليلي آنتروپي شانون وزن چهار مقوله تاثيرگذاردرفرايندنهايي پيشنهادي به شرخ ذيل بدست امده است ،براساس وزن هاي بدست آمده ازنخبگان فرهنگي ميزان تاثيرگذاري هريك از فرايندهاي چهارگانه درتسريع فرآيندتحول تطوري به ترتيب اهميت حاصل از وزن محاسباتي با مدل آنتروپي شانون بشرح ذيل مي باشد: 1- بيشترين وزن مربوط به كاركردگرايي ساختاري است با ضريب اهميت 334/. 2-دومين تاثير مربوط به مهندسي فرهنگي با ضريب اهميت 333/. 3- سومين تاثيرگذار مربوط به نمادگرايي ساختاري باضريب اهميت 332/. 4- چهارمين عامل براساس وزن هاي حاصله باضريب 331/. كليدواژهها : مهندسی فرهنگ ،مهندسی فرهنگی،فرهنگ پیشتاز،مدل لايه اي فرهنگی،تحول تطوری ، رويكردسيستمي |
بومی سازی سیاست جنایی؛ همگرایی یا واگرایی فقه جزایی اسلامی با جرم شناسی مدرن غربی |
مهدی خاقانی اصفهانی ( دانشجوی دکترای حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه قم و بورسیه دانشگاه کاشان ) |
دیالکتیک آزادی گرایی و امنیت گرایی در مدرنیته حقوقی غربی، سنتزی به نام مدلیزاسیون سیاست جنایی در گفتمان غربیِ دانش جرم شناسی پدید آورده است. از ویژگی های گفتمان غالب در جرم شناسی غربی، قرارگیری نظام های عدالت کیفری بطور نسبی در یکی از مدل های تعریف شده لیبرال، اتوریته، توتالیتر و مانند آن است. سیاست جنایی غربی معاصر، در پیروی از منطق مدرنیته، نتیجه دیالکتیک ساختار و کنش میان نهادها و افرادی است که منطق تدبیر آنها در قبال بزهکاری، در چارچوب «نظریه ی سیستم ها» معنادار است. در یک افق نظری کلان، این گوشه ای از جریان مدرنیزاسیونِ علوم انسانی است. ناتوانی الگوهای غربی سیاست جنایی در مهار بحران های بزهکاری، چالش های امنیت، بیداری جنبش های ملی مخالف سیاست های کیفری دولت های غربی و نگرانی های جهانی شده ی دیگر، ضرورت تأمل در این پرسش را دوچندان می نماید که چرا و چگونه باید روند پیروی از مدل های وارداتیِ ترجمه ایِ سیاست جنایی غربی در ایران را متوقف کرد و گرانیگاه آینده پژوهی در حقوق کیفری را بر مدار توسل به منابع غنی اسلامی در امر پیشگیری و مبارزه با بزه مستقر نمود. این نوشتار، پس از تبیین مبانی نظری و جلوه های سیاست جنایی غربی و نقد حاکمیت ارزش های سکولار جریان مدرنیته بر منطق مدیریت مبارزه با بزه به عنوان اساس معضل غرب در کنترل بزهکاری از یک سو، و نقد الگوهای رایج سنتی مطرح در سیاست جنایی اسلامی، فهمی از وجه مدیریتیِ عدالت کیفری اسلامی از سوی دیگر، شمایی از مبانی تدوین «الگوی اسلامی- ایرانیِ سیاست جنایی» را بیان می دارد. كليدواژهها: نقد مدرنیته حقوقی، فلسفه فقه جزایی، الگوی اسلامی ایرانی سیاست جنایی |
پیش زمینه کاربردی کردن علوم انسانی اسلامی |
زینب خطی(دانشگاه جامعه المصطفی ) علی اصغر ابراهیمی( دانشگاه جامعه المصطفی ) |
چکیده : با عنایت به اینکه شکلگیری علوم انسانی اسلامی علاوه بر یافتههای عقلی و تجربی نیازمند باورهای دینی و فرهنگی است و علوم انسانی تکون یافته در غرب بدون بازنگری آن در جوامع اسلامی نمیتواند کارایی لازم را داشته باشد چرا که بین جهانبینی اسلامی و جهانبینی غرب و بین فرهنگ اجتماعی مسلمانان و فرهنگ اجتماعی غرب تفاوتهای چشمگیری وجود دارد از این رو برخی از دانشمندان اسلامی مسئله علوم انسانی با قید اسلامیت را مدنظر قرار داده و حداقل به عنوان یک نظریه و تئوری مطرح کردند. نظریهسازی بر اساس تعالیم و فرهنگ اسلامی اصیلترین مرحله تولید علوم انسانی اسلامی است و توجه به قران کریم و اساس قرار دادن آن در این مرحله ضروری است. مهمترین سوالی که در این خصوص مطرح است این است که «چه شرایطی برای کاربردی کردن علوم انسانی اسلامی لازم و ضروری است؟» در این خصوص مهمترین عامل اسلامی کردن علوم انسانی خودباوری اعتقادی و فرهنگی است. در خودباوری اعتقادی، باید به این مرحله از باور رسید که رشد و کمال واقعی جز در بستر احکام و مقررات دین میسر نیست. نظام زندگی هر مسلمان در چهارچوب آموزههای دین مبین اسلام معنی و مفهوم پیدا میکند. خودباوری فرهنگی و اعتقادی یعنی بازگشت به باورهای اصیل دینی و قرآنی. البته در این راستا خودباروی ملی نیز خودنمایی میکند، با این توضیح که گاهی افراد یک جامعه در اثر ناآگاهی و یا تحت تاثیر تبلیغات سوء و جذاب دشمنان به سنت و باورهای ملی و فرهنگی خود پشت میکنند و از نمادها و ارزشهای رایج در جوامع دیگر پیروی میکنند. این همانست که دینداران و روشنفکران قدیم و معاصر مانند سیدجمال الدین اسدآبادی و جلال آل احمد دغدغه آن را داشتند و تلاشهایی در این زمینه انجام دادند. پس از گذر از مرحله خودباوری ملی، فرهنگی و اعتقادی که امر ذهنی و ماورائی است، باید به اموری از قبیل بومیسازی علوم توجه کرد و آن را به منصه ظهور رساند. بومیسازی علوم از طریق تغییر جهان بینی و استفاده از منبع وحی در تولید علم میسر است. در تحقیق پیش رو راهکارهایی در جهت تغییر افکار اساتید، تغییر کتب، توجه به نهاد خانواده، آموزش و پرورش و رسانه به خصوص صدا و سیما بر اساس مطالعات کتابخانهای ارائه میشود. کلیدواژهها : اسلامیت، کاربردی، خودباوری، بومیسازی |
تاملی بر تاثیر رسانههای ارتباطجمعی بر فرآیند تولید علوم انسانی اسلامی |
سعید خورشیدی ( دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه باقرالعلومعلیهالسلام ) |
چکیده: علم را از منظرهاي مختلف ميتوان محل بحث و گفتگو قرار داد. در مقام ثبوت، معرفتشناسان و فیلسوفان علم با اتخاذ رویکردی منطقي- فلسفي سعی در شناخت و تبیین ماهیت علم دارند. اما در مقام اثبات، جامعهشناسان علم و معرفت تلاش دارند تا دلایل و چگونگی تکوین علم در ظرف ذهن و آگاهي عالِم و همچنین در ظرف فرهنگ و آگاهیجمعی جامعه را بررسی نمایند. به عبارت دیگر آنان به علم به مثابه یک پدیدهی اجتماعی مینگرند، لذا نسبت به تبیین علل و عوامل وجودی آن (اعم از علل معرفتی و غیرمعرفتی) در بستر فرد و جامعه اهتمام میورزند. رسانههای جمعی نیز همچون هر پدیدهي اجتماعی دیگر بر علم (در مقام اثبات) و نیز فرآیند تولید آن اثر میگذارد. مطالعهی نحوهی اثرگذاری رسانههای جمعی بر تولید علم دینی مستلزم فراهم کردن سه مقدمه است: 1)اختیار تعریف منقحی از علم دینی؛ 2)اتخاذ تبیینی از نحوهی تولید علم دینی توسط عالم و همچنین پذیرفته شدن آن به عنوان علم در جامعه و 3)توجه به نظریات مطرح در حوزهی اثرات رسانه بر فرد و اجتماع. در این مقاله مراد ما از علم دینی علمی است که اولا: برمبانی معتبر فلسفه الهی (یعنی نگرش توحیدی و لوازم فلسفی آن) تکیه کند؛ ثانیا: از منابع معرفتیِ مورد قبول اسلام (عقل و نقل) تغذیه کند؛ ثالثا: در راستای غایات موردنظر اسلام باشد، از جمله اینکه پاسخگوی نیازهای جامعهی اسلامی(و انقلاب اسلامی) باشد. هر چند که عوامل غیرمعرفتی در ماهیت علم دینی تاثیری ندارند اما در بخش دیگری از این مقاله تلاش خواهیم کرد تا عوامل معرفتی و غیرمعرفتی دخیل در فرآیند تولید علم دینی را احصاء نماییم. سپس اشارهای مختصر به مطرحترین نظریههای اثرات رسانهای و همچنین کارکردهای اجتماعی رسانههای جمعی خواهیم داشت. پس از بیان این مقدمات، تلاش خواهیم کرد تا اثرات رسانهها بر فرآیند تولید علم دینی را مورد مطالعه قرار داده و نهایتا نقشی را که رسانه میتواند ایفا نماید را تبیین کنیم. کلیدواژهها : علوم انسانی اسلامی، تولید علم دینی، نظریههای تاثیر رسانه، علم نافع. |
ماهیت، هویت و شاخصههای برنامه درسی تربیت اجتماعی اسلامی |
مرضیه دهقانی ( دانشجوی دکتری رشته برنامهریزی درسی دانشگاه فردوسي مشهد ) حمیده پاکمهر ( دانشجوی کارشناسی ارشد رشته برنامهریزی درسی دانشگاه فردوسي مشهد ) فاطمه میردورقی ( دانشجوی کارشناسی ارشد رشته روانشناسی تربیتی دانشگاه فردوسي مشهد ) |
چکیده : ازآنجاییکه هدف برنامه درسی تربیت اجتماعی اسلامی، تحول در تمامی موضوعات اجتماعی، با تاکید بر چهار نوع رابطه تاکیدی در اسلام برای انسان: بین انسان و خودش، فرد با دیگران، انسان با طبیعت و رابطه انسان با خدا است. باید موضوع و هدف غایی برنامه درسی تربیت اجتماعی اسلامی بهبودِ تعاملات انسان در رابطه با دیگرانِ ذکر شده، با رسیدن به هدف غایی تعلیم و تربیت که شناخت حقیقت و قرب به الله است، باشد. لذا، در این نوشتار به بررسی ماهیت و هویت تربیت اجتماعی اسلامی و تبیین شاخصههای آن با استفاده از روش پژوهش نظریهای، پرداخته شده است. به این صورت که ابتدا به موضوع تربیت اجتماعی اسلامی پرداخته و در مرحله بعد به تحلیل ویژگیها و شاخصههای آن اشاره میشود که شامل مفهوم حق و تکلیف در تربیت اجتماعی اسلامی، توجه بر تعامل موثر اجتماعی، توجه به اصل آزادی و حریت انسان، توجه بر کرامت انسان و تاکید بر حفظ این کرامت و مهمترین عامل، اینکه موضوعیتِ تربیت اجتماعی با اجتماعی شدن افراد شکل میگیرد. در مرحله بعد، این شاخصهها مورد بحث و کنکاش قرار میگیرند. در پایان، ضمن بحث و نتیجهگیری، چنین استدلال میشود که باید تلاش شود تا این ویژگیها قادر باشند انسان را در رسیدن به هدف فوق الذکر کمک کنند. کلیدواژهها : ماهیت تربیت اجتماعی اسلامی، برنامه درسی، شاخصه های تربیت اجتماعی اسلامی. |
انسان، جهان بینی، منابع انرژی و بسته ی رفتاری(علوم انسانی اسلامی در آینه ی رشته ی تربیت بدنی و علوم ورزشی) |
دکتر محمد رحمانی)عضو هیات علمی دانشگاه شاهد ( دکتر غفار برج ساز)عضوهیات علمی دانشگاه شاهد( اسماعیل نصیری)عضو هیات علمی دانشگاه شاهد( عبدالله کرمی)کارشناسی ارشد تربیت بدنی و علوم ورزشی( |
چکیده : مساله ی علوم انسانی و تا حدودی علوم دیگر مبحث جدیدی نیست و سال هاست بحث، نظریه پردازی و آزمون و خطا پیرامون آن انجام می گیرد. با این حال به نظر می رسد این مساله امروزه یکی از بزرگترین چالش های پیش روی جامعه ی اسلامی باشد. نگاه دینی (خدا محور) به هستی و انسان تفاوت زیربنایی با نگاه غیر دینی (تصادف و میمون محور) دارد که در دو سطح نظری و عملی رو در روی هم قرار گرفته اند. هر نگاه نظری به عالم به طور طبیعی زیر ساخت های عملی (بسته های رفتاری) منحصر به خود را در پی دارد، هر چند که ممکن است این بسته های رفتاری در ابعاد فیزیکی و منابع انرژی با بسته های رفتاری منبعث از نگاه دیگر نقاط مشترک زیادی داشته باشد. بر اساس نگاه دینی، انسان اشرف مخلوقات است و نیاز یگانه ی او تعالی و.قرب به خداست و راه رسیدن به این تعالی ذکر خداست. در این نگاه زندگی در تمام شئون خود منبع انرژی برای ذکر خداست و بس. ورزش که یکی از عرصه های سرشار از منابع انرژی است؛ از نگاه دینی یکی از راه های اختیاری و در شرایطی واجب برای برقراری ارتباط با خدا و ابراز عشق و بندگی به ساحت او با تمام وجود است. سیستم ارزشیابی اختصاصی، شیوه های ابراز بندگی و عشق ورزی و آداب و رسوم نشات گرفته از مبانی دینی از جمله شاخص های عینی در عرصه های مختلف از جمله ورزش است که در تفکر دانشگاهی جایگاهی برای آن تعریف نشده است. کلیدواژهها: مبانی دینی - سیستم ارزشیابی اختصاصی - بسته ی رفتاری - منابع انرژی |
اخبات، معیار زیربنایی در سنجش ایمان: مطالعۀ مقدماتی |
محمد رمضانی ( دانشجوی کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی- دانشگاه شیراز) دکتر سید محمد رضا تقوی ( استاد روان شناسی بالینی- دانشگاه شیراز) |
چکیده : تدوین الگوی نظری اخبات برای سنجش ایمان و نیز، ساخت و اعتباریابی مقیاس سنجش ایمان بر اساس این الگوی نظری، هدف پژوهش حاضر بوده است. پس از مطالعه ی الگوهای نظری مختلف و برخی از پرسشنامه هایی که در این زمینه ساخته شده است و نیز بررسی روایات و آیات قرآن و آثار علما، در نهایت الگوی سنجش ایمان بر مبنایِ مفاهیم اخبات و تذلل، به عنوان مبنای نظریِ سنجش ایمان و طراحی مقیاس آن، انتخاب گردید. طبق این الگو، ریشه همه ی صفات بد و رذائل در انسان، استکبار بر خدای متعال است و در نقطه ی مقابل آن، تذلل و اخبات و انکسار در مقابل خدای متعال ریشه ی تمام صفات پسندیده است. لذا آن چیزی که وجه ممیزه ی بین اعمال و صفات نفسانی افراد است، میزان اخباتی است که در اوصاف نفسانی و اعمال و رفتار و انگیزه هایشان وجود دارد نه صِرفِ خود اعمال و رفتار و صفات و انگیزه ها. در نتیجه برای طراحی مقیاسی جهت سنجش ایمان، حتماً باید عامل اخبات در گویه های آن لحاظ گردد، وگرنه صرف سنجش صفات و رفتارهای حسنه، نمی تواند شاخصی از میزان ایمان باشد. جهت ساخت پرسشنامه ای بر مبنای این الگوی نظری، در مجموع، 56 سوال طراحی گردید که بعد از اصلاحاتی به 52 سوال کاهش یافت. پایایی این مقیاس از سه روش بازآزمایی، آلفای کرونباخ و تنصیفی بررسی گردید که به ترتیب ضرایب پایایی 97/0، 93/0 و 87/0 بدست آمد. روایی سازه ی این پرسشنامه نیز از طریق مقایسه میانگین نمرات دانشجویان و طلاب علوم دینی با استفاده از آزمون تی مستقل نشان داد که نمرات طلاب از نمرات دانشجویان به طور معنی داری بالاتر است. در مجموع، شواهد نشان می دهد که «مقیاس سنجش ایمان» از خصوصیات روان سنجی مناسب برای استفاده در ایران برخوردار است. کلیدواژهها : اخبات, تذلل, سنجش دینداری, سنجش ایمان,دین, پایایی, روایی |
مبانی روانشناختی و جامعه شناختی معروف و منکر با استناد به مفاهیم قرآنی(طرحی نو در تولید علوم انسانی اسلامی) |
دکتر سید سعید زاهد(دانشیار بخش جامعه شناسی و برنامه ریزی اجتماعی دانشگاه شیراز) |
چکیده : بدون شك هر علم اسلامی می باید مستند به قرآن كریم باشد. به عبارت دیگر ملاك صحت ما در تدوین علوم اسلامی قرآن كریم است. در این مقاله با استفاده از اصول مسلمی از قرآن كریم به تدوین مبانی جامعه شناختی و روانشناختی معروف و منكر پرداخته ایم. معروف و منكرهای دینی ارزش ها و هنجار های جامعه اسلامی می باشند كه یكی از موضوعات اصلی مورد مطالعه در رشتة جامعه شناسی اند. این نوع از مطالعه به عنوان شیوه ای نو در تولید علوم انسانی اسلامی جهت نقد و بررسی اندیشه مندان اسلامی ارائه می گردد. شناخت معروف و منکر در طبیعت و فطرت انسان نهفته است و با انسان متولد می شود. همانطور که می توانیم با امکانات فیزیکی چشم رنگ ها را تشخیص دهیم و با این قدرت متولد می گردیم، قوة تمیز درست از غلط نیز با ما متولد می شود و می توانیم معروف و منکر واقعی را بشناسیم. اما در جریان اجتماعی شدن معروف و منکر های مشهور اجتماعی به تدریج خود را به انسان ها تحمیل می کنند و ای بسا که غالب بر قوة تمیز طبیعی یا به عبارتی فطری انسان ها شوند. اگر معروف و منکر های اجتماعی با معروف و منکر های فطری مطابق باشند به راحتی این درک اجتماعی مورد تأیید هر فرد قرار می گیرد. اما اگر معروف و منکر اجتماعی با معروف و منکر فطری مطابق نباشد به تدریج فرد خود را متقاعد می سازد تا همرنگ جامعه شود. اما هستندکسانی بیدار دل که در چنین مواقعی همرنگ جامعه نشده و به ندای وجدان خود عمل می کنند. پیغمبران الهی برای تذکر معروف و منکر های حقیقی مبعوث می شوند و به تشخیص انسان های بیدار دل کمک می نمایند. در این مقاله تلاش ما بر این است تا مکانیسم یا سازوکار رشد فردی را در جریان جامعه پذیری بیان کنیم و تعارضات و هماهنگی های معروف و منکر فردی یا فطری و اجتماعی را بیان داشته نحوة تعامل میان آنان را به نظر خوانندگان محترم برسانیم. |
رویکردی اسلامی به نظریه پردازی و بومی سازی در علوم انسانی |
داود سبزی ( دانشجوی کارشناسی ارشد اندیشه.سیاسی در اسلام" پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی") |
چكيده: جنبش های اصیل فکری از طریق بازاندیشی مفاهیم بنیادی رخ می دهد که خود به خود شفاف نیستند و آنچه سطح کارآمدی اندیشه ها ،نظریه ها یاحرکتهای فکری وعقلانی را مشخص می کند این است که ببینیم تا چه حد قادرند از پس بحرانهایی که دامنگیر مفاهیم و کاربردهای آنها در عمل می شوند سالم به در آیند.نظریه پردازی در علوم انسانی به عنوان شکلی از مواجهه با پدیده ها یا معضلات و تبین و درک آنها و در نهایت تلاش برای رفع آنها در جامعه است. نظریه ها در علوم انسانی دارای دو بعد انسانی و محیطی اند . در بعد اول فرازمانی و فرا مکانی ودر بعد دوم محدود به زمان و مکان ومقتضیات خاصند ولذا از دیدگاه خاص به انسان و معضلات او می پردازند.بر این اساس هرچند هر نظام معرفت شناسی دارای یک نظام اندیشه ای خاص است ، اما کاربرد وتحقق آن در هر جامعه ای الزامات خاص خود را میخواهد ولذا یک نظریه در عرصه تحقق نمی تواند واجد مطلوبیت برای همه جوامع بشری یا همه زمانها باشد. درنتیجه علوم انسانی به عنوان سازنده اندیشه وهویت و آینده هرجامعه ای نمی تواند فارغ از معضلات آن جامعه باشد. بنابراین بحث بومی سازی نظریه ها برای تحقق عملی آنها مطرح می گردد . برهمین مبنا بومی سازی نظریه ها و معارف در حوزه علوم انسانی را می توان تکامل کارآمد و پویایی جامعه دانست تا تکامل علمی صرف ، و پویایی جامعه بویژه در عرصه سیاست و مدیریت کلان آن مهمتر می باشد. براین اساس پرسش اصلی ما در این نوشتار این است که در این عرصه معرفتی و در چالش میان بومی سازی و نظریه های سیاسی چه موضعی را می توانیم اتخاذ کنیم؟ بحث بومی سازی و نظریه پردازی در علوم انسانی در ایران وهر جامعه دیگر معطوف به مجموعه ای از مفاهیم در هم پیچیده و ساختار مند است که کلیت فرهنگ، سیاست و اجتماع را در بر می گیرد که گریزی از ورود به این حوزه نیست .بعلاوه آنچه ما در باره جهان می دانیم و می آموزیم فقط با بومی سازی و نظریه پردازی بومی است که هم می تواند واجد کارایی و مطلوبیت برای ایران ما باشد وهم بر آموزه های فرهنگ اسلامی - ایرانی منطبق گردد.در این راستا موضع ما بر مبنای نگرش اعتدال گرایانه و انطباق با سنت فرهنگی ایرانی – اسلامی ، ساختن فرهنگ سیاسی مطلوب است کلیدواژهها:علوم انسانی ، نظریه پردازی ، بومی سازی ، دانش سیاست ، نظریه سیاسی |
از پاردایم(الگوواره) تا پراگما(عمل): نوعی نگاه به الزامات فلسفی و مدیریتی طرح الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت |
احسان سلطانی فر ( MBA دانشکده فنی دانشگاه تهران، پژوهشگر) |
چکیده: ظهور و تکامل مضامینی نظیر نهضت نرم افزاری، علوم انسانی اسلامی، و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در طیفی از تئوری محوری تا عملگرائی از عزم ایرانیان برای تبیین مبانی یک تمدن اسلامی-ایرانی حکایت دارد. مبانی این تمدن اگرچه از 7 هزارسال پیش تا امروز بصورتی شفاهی در ناخودآگاه این مردم توسعه یافته اما در هیچ دوره ای اینچنین برای ایجاد تراضی منطقی میان تمامی مؤلفه های ایرانی و اسلامی آن تلاش جدی نشده است. در همین راستا و در تلاش برای ارائه تبیینی جامع نگر از الزامات مدیریتی طرح موضوع الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت این مقاله ابتدا به مرور سیستماتیک ابعاد تاریخی، فلسفی و مدیریتی طرح این موضوع پرداخته است. در این رابطه چالشهائی نظیر فقدان همیشگی جامع نگری در تئوری پردازی و عمل مدیریتی، بعد میان عقول نظری و عملی و عدم همخوانی میان جهان بینی و معرفت شناسی اسلامی-ایرانی با متدولوژی مدیریتی موجود، شناسائی گردید. نهایتاً برای حل این مسائل ضمن تبیین مقوله پاردایم(الگوواره) و عمل(پراگما) توصیه شده تا الگو و عمل اسلامی-ایرانی در قالب یک پاردایم مدیریتی بطور همزمان به ساختن و پرداختن یکدیگر اقدام نمایند که این نه یک رویه دفعی و ابلاغی که نوعی تگثرگرائی وحدت بخش، هوشمندانه و نوآورانه است. بنابراین معماری دوسویه الگو و عمل میبایست در زیر سایه همیشگی یک الگوواره(پارادایم) اسلامی-ایرانی صورت پذیرد که شامل جهان بینی، معرفت شناسی و الگوی مدیریتی(متدولوژی) است، با نگاهی به تجربیات جهانی صورت میپذیرد و حائز خصوصیت وحدت در عین کثرت آنهم براسای یک هدف متعالیه میباشد. دستاورد این تحقیق زمینه ساز طرح یک پاردایم مدیریت اسلامی-ایرانی در فضای علوم انسانی-اسلامی برای حرکت بسوی تمدن اسلامی-ایرانی متعالیه خواهد بود. موضوعی که در طی مقاله دوم این مجموعه، بدان پرداخته شده است. کلیدواژهها : پاردایم، عقل نظری، عقل عملی، مدیریت اسلامی ایرانی، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، نگرش سیستمی |
پارادایم(الگو واره) مدیریت متعالیه: رهیافتی از حکمت صدرا برای طرح یک الگوی مدیریت اسلامی-ایرانی |
احسان سلطانی فر ( MBA دانشکده فنی دانشگاه تهران، پژوهشگر) |
چکیده: با توجه به اهمیت نگاه پاردایمیک به عمل و نظر اسلامی-ایرانی، در این مقاله یک پاردایم مدیریتی بدیع و مستخرج از حکمت متعالیه ملاصدرای شیرازی تحت عنوان تئوری مدیریت متعالیه(Transcend or Motaali Management) معرفی شده است. در ابتدا به تحلیل اجمالی جریان حکمت عمومی و فلسفه علم غرب بعد از رنسانس پرداخته و از آن میان بطور اخص بر روی پراگماتیسم دیوئی به عنوان منشاء علم مدیریت نوین متمرکز شده ام. نظر به بنیان اگزیستانسیالیستی پراگماتیسم و رویکرد ترانس مدرنیستی این مقاله در رجعت به حکمت اسلامی-ایرانی به سراغ روایت متعالی و اصالتگرای فلسفه اسلامی یعنی حکمت متعالیه ملاصدرا رفته در قالب مقوله بندی و محوری بندی سیستماتیک به تحلیل مدیریتی آن اقدام نموده ام. نتیجه این مرور سیتماتیک در قالب یک تئوری برای مدیریت تعالی سیستم ها بدین شرح ارائه گردیده که: وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت برای هر سیستم بشری یک تناقض معماگونه و چند سطحی است و سیستم به میزان تفوق بر مصادیق ذاتی و صوری این تناقض به تعالی دست خواهد یافت. در ادامه به تشریح مفهوم این تئوری از منظر حکمت صدرا و تبیین مصادیق آن در سیستم های طبیعی و بشری و نیز توانائی آن در تقریب میان عقل نظری و عقل عملی اسلامی-ایرانی، پرداخته ام. نهایتاً کاربرد آنرا به عنوان یک پاردایم مبنائی جهت تأمین زیر ساخت نظری و عملی مورد نیاز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت مورد بحث قرار داده ام. این تئوری نظر به مبانی فلسفی و مدیریتی اش میتواند جهت تدوین علوم مدیریت اسلامی-ایرانی مورد توجه و استفاده اساتید و مدیران و پژوهشگران ترانس مدرنیست اسلامی-ایرانی واقع شود. کلیدواژهها: پارادایم، اگزیستانسیالیسم، پراگماتیسم، حکمت متعالیه، مدیریت، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت |
تدوين يكصد مؤلفهي مديريت آموزشي بر اساس آموزههاي اسلامي |
جاويد شورچي گلنگدری ( كارشناس ارشد مديريت آموزشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات) محمود حقاني ( استاديار دانشگاه صنعت آب و برق ) پريوش جعفري ( دانشيار دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات ) محمد نيرو ( دانشجوي دكتري برنامهريزي درسي دانشگاه تربيت معلم) |
چكيده : پژوهش حاضر با هدف تدوين مؤلفههاي مدیریت آموزشی بر اساس آموزههای اسلامی و با استفاده از منابع کتابخانهای انجام گرفت. در اجراي این پژوهش، نخست به شناسایی قلمروهای کارکردی و وظایف مدیریت آموزشی پرداخته و از میان آنان، ده قلمرو که در کتاب مدیریت آموزشی و آموزشگاهی دکتر محمدرضا بهرنگی آمده است، مورد استناد و مطالعه قرار گرفت. سپس با بهرهگیری از منابع اسلامی، مؤلفههای مؤثر در هر یک از قلمروهای دهگانه، شناسایی و به شيوه دلفي با نظر متخصصان، برگزيده شد. به منظور بررسي علمي، کاربردي و اسلامی بودن هر يك از اين مؤلفهها، نظرات اساتید و دانشجویان كارشناسي ارشد رشته مديريت آموزشي، مدیران مراكز آموزشی و علمای علوم دینی، با استفاده از پرسشنامه گردآوري شد. تجزيه و تحليل نتايج اين پژوهش، با استفاده از آمار توصيفي و استنباطي در نرم افزار SPSS صورت گرفت. نتايج پژوهش نشان داد كه تمامي مؤلفههای مستخرج تحقیق، به ميزان خيلي زياد و بدون اختلاف معنيدار، مورد تأييد گروههاي سهگانه مزبور است. کلیدواژهها : مديريت آموزشي، مؤلفههاي مديريت آموزشي، آموزههاي اسلامي |
"الگوی علوم انسانی اسلامی و جایگاه همبستگی ملی در آن" |
اسماعیل صفری ( عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور دزفول) محمد باقر کوپایی ( عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور دزفول) فاطمه جاویدی ( کارشناسی ارشد جامعه شناسی) |
چکیده : مبانی علوم انسانی، به صورتی انتزاعی و عام قابل بحث است از این رو میتواند وجه مشترک همه ملل و فرهنگها باشد، اما ضمن اعتقاد به این مهم و داشتن نگاهی ماهوی به علوم انسانی، لازم است قائل به نوعی علوم انسانی موقعیّتی و مفید به زمان و مکان هم باشیم. این دیدگاه زمینههای بومینگری به این دانشها را فراهم میآورد. باید اذعان داشت که تمدنسازی توسط علوم انسانی شکل میگیرد و هر مکتبی باید آن را بر طبق فرهنگ خود سامان دهد. از سوی دیگر دانش بومی و سیستم اطلاعاتی بومی که بر گرفته از تمدن اسلامی ایرانی است یکی از مهمترین ابزار برای ایجاد همبستگی بین گروههای مختلف فرهنگی و قومی در ایران است. ضرورت علوم انسانی اسلامی ، مستقیماً مهمترین رکن وجودی حکومت و کشور، یعنی وحدت و همبستگی ملی را مورد هدف قرار داده و مدعی است که در عصر اطلاعات ، اگر علوم و اطلاعات بومیسازی نشوند، همبستگی و وحدت ملی زیر سؤال میرود. در سالهاى اخیر حافظهی جمعى ما در معرض بىاعتنایى قرار گرفته است و این وضع وحدت، هویّت و همبستگی ملى ما را به خطر افکنده است. روش انجام پژوهش، تحلیل اسنادی بوده و به منظور گردآوری اطّلاعات و دادههای لازم، اسناد و مدارک موجود، مرتبط و در دسترس، جمع آوری و به شیوهی کیفی تحلیل شدهاند. كليدواژهها: بومی سازی اطلاعات ، علوم انسانی اسلامی ، همبستگی ملی، مهندسی فرهنگی ، گفتمان جهانیشدن. |
عنوان مقاله : نقش و كاركرد علوم انساني در پيشبرد اهداف ايران هزار و چهارصد |
حبيب ضيغمي (كارشناس ارشد تاريخ) |
چكيده: بي شك مهمترين انگيزه و والاترين هدف براي هر جامعهاي رسيدن به سطح قابل قبولي از پيشرفت در قياس منطقه اي و جهاني است. در اين بين بسياري از جوامع عمدتا غربي بدون هيچ قيد و شرطي و با استفاده از هر دستافزار و دستمايه اي خواهان نيل به اين هدف هستند از سوي ديگر اين مسئله در ميان ملل اسلامي با قيد الزام به حفظ چهارچوب هاي اسلامي و ديني در حال پيگيري است. بيشترين نمودهاي پيشرفت در دنياي امروز بيشتر حول محور پيشرفت اقتصادي، خودكفائي داخلي ،رونق فعاليت هاي تجاري ،افزايش در توليد و صادرات و در نهايت توليد ثروت است . حال اگر تنها اين شاخصه ها را براي الگوي پيشرفت ايران هزار و چهارصد در نظر بگيريم حتي در صورت رسيدن به تمام اهداف تعيين شده بي شك از الگوي ناقص و معيوب غربي پيروي كرده ايم كه اين مسئله كشور را با معضلات عديده اي از لحاظ فكري، فرهنگي و اعتقادي مواجه خواهد كرد و نتيجه آن سوق دادن جامعه به سمت و سوي فساد و تباهي خواهد بود به همين دليل تعيين چهارچوبها ، الزامات و بايد ها و نبايد هاي اين حركت عظيم الزامي است لزا استفاده از علوم انساني منطبق با روح معنويت و انسانيت در راهبري و هدايت اين حركت نقش بسزايي دارد. از همين رو مهمترين هدف از نگارش اين تحقيق بيان چهارچوب ها و نقش و كاركرد علوم انساني در دسترسي به اهداف ايران هزار و چهارصد است كه تلاش مي شود در حد توان نگارنده به بيان مهمترين شاخصه هاي آن اشاره شود. مهترين سوالي كه در اين زمينه مطرح است اين است كه نقش و كاركرد علوم انساني در پيشبرد اهداف ايران هزار و چهارصد چيست؟ چشم انداز فرهنگي و اجتماعي ايران هزار و چهارصد و نقش علوم انساني در تبيين آن ، نحوه تعامل علوم انساني با علوم تجربي و نظري و جايگاه علوم انساني در ايران هزار و چهارصد از مهمترين مباحث مطرح شده در اين پژوهش است. |
لزوم تحول در علوم انسانی در حوزه ی مدیریت راهبردی از منظر اسلام |
عباس عباسپور ( استاد دانشگاه علامه طباطبایی) معصومه مقیمی فیروزآباد (دانشجوي دكتري مديريت اموزش دانشگاه علامه طباطبايي) |
چكيده : رويكرد آمريكا در تحقق طرح دهكده جهاني و خاورميانه بزرگ كه يك رويكرد خشن و كاملاً نظامي و سياسي بود نه تنها با شكست مواجه شد بلكه منجر به نهضت بيداري ملتهاي مسلمان و منطقه (بيداري اسلامي) گرديد. لذا آنها درصدد تبديل شيوه نظامي و سياسي به شيوه تفاهم فرهنگي برآمدند. و به بازسازي علوم انساني و اجتماعي و پرورش آن پرداخته اند. چرا كه اگر اينكار صورت نپذيرد علوم انساني اجتماعي اسلام ، راه خود را در بين ملتها باز خواهد كرد. در حيطه مديريت نيز القاي فرهنگ سازماني با مفاهيمي همچون صداقت،اطمينان متقابل و تعهد به كيفيت و كارمندان ، حركتي است كه در جهان آغاز شده است و قرابت بسيار با تعاليم اسلامي دارد. پارادايم نوين در مديريت ، گذر از مديريت ماشيني و مديريت انداموار و رسيدن به مديريت معنويت گرا و اخلاق مدار است . در چنين شرايطي ايران اسلامي ، مي تواند مدلي ازمديريت اسلامي به جهان ارائه دهد كه ضمن نقد چالشهاي موجود، از برتري ،قداست ، عدالت و معنويتي خاص برخوردار باشد و اين مهم نيازمند تحول در حوزه مديريت است . اين پژوهش ،تلاشي است در جهت شناسايي ضرورت تغيير در اين حوزه ، با محوريت پيش فرضهاي فلسفي و مولفه هاي راهبردي مديريت از جمله هدف گذاري،تصميم گيري راهبردي و كنترل و نظارت كه به صورت مستقيم تحت تاثير نگرشها و ارزشهاي نظريه پرداز قرار مي گيرند.مطالب پژوهش با رويكرد كيفي و رهيافت انتقال ادراكي ـ مفهومي و روش سندكاوي سازماندهي شده است. كلیدواژهها: تحول ،مديريت ، مديريت اسلامي |
ضرورت توجه به حوزه های دارای مزیت نسبی در تولید و آموزش علوم انسانی اسلامی در ایرانبا تاکید بر حوزه مطالعات انقلاب اسلامی |
دکتر زاهد غفاری هشجین ( استادیار علوم سیاسی دانشگاه شاهد) هانیه خدادادی (کارشناس ارشد جامعه شناسی انقلاب اسلامی) |
چکیده : هدف این مقاله بررسی و ارزیابی حوزه های دارای مزیت نسبی در تولید و آموزش علوم انسانی اسلامی در ایران با تاکید بر مطالعات انقلاب اسلامی است. مزیت نسبی در علم اقتصاد عبارت است از توانایی یک کشور در تولید و صدور کالایی با هزینه نسبی کمتر و قیمت ارزان تر. بر این اساس چنان چه كشوري يك كالا را نسبت به ديگر كالاها ارزان تر توليد كند، آن كشور در توليد كالاي مطروحه داراي مزيت نسبي است. در این مقاله تولید و آموزش علوم انسانی به منزله کالا فرض شده و سعی بر این است که نشان داده شود که توانایی و مزیت نسبی ما در حوزه علوم انسانی در مقایسه با سایر کشورهای دنیا در چه رشته ها و موضوعات علمی است و چگونه می توان با سرمایه گذاری در این زمینه ها یکه تاز و برنده اول بود و با این تلاش از یک طرف ضمن بومی سازی، علوم انسانی را از چنگال نظریه های وارداتی و غیر اسلامی رهایی بخشید و از طرف دیگر ضمن صدور تولیدات علمی، مرجع علمی در حوزه های خاصی از علوم انسانی برای جهانیان شد. به نظر می رسد با گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و جدی تر شدن تحول در حوزه تولید و آموزش علوم انسانی اسلامی، توجه به مزیت نسبی در تولید علم در حوزه مطالعات انقلاب اسلامی از جهات مختلف قابل توجه و اهتمام باشد. در این مقاله با روش تحلیل اسنادی سعی می شود مزیت نسبی تولید علم در حوزه مطالعات انقلاب اسلامی در دو محور نظریه پردازی و تاریخ نگاری نسبت به سایر کشورها توضیح داده شده و نشان داده شود که چگونه با وجود اسناد، خاطرات، پیشینه قوی به منزله مولفه های مزیت نسبی در تولید علم و آموزش حوزه مطالعات انقلاب اسلامی، می توان گامی ارزنده و موثر در تقویت هویت اسلامی و ایرانی و تحکیم مناسبات نسلی از یک سو و تحول علوم انسانی از سوی دیگر برداشت. کلیدواژهها : انقلاب اسلامی، ایران، مزیت نسبی، علوم انسانی اسلامی، تولید علمی. |
ارایه الگویی مناسب جهت نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزشهای اسلامی و کرامت انسانی و ارج نهادن به سرمایه های انسانی و اجتماعی |
لطف اله فروزنده دهکردی ( دانشیار دانشگاه تربیت مدرس) محمد ایدی ( دانشجوی دکتری مدیریت) اردشیر شیری ( دانشجوی دکتری مدیریت و مدیر گروه دانشگاه ازاد علوم و تحقیقات شعبه ایلام) |
چکیده: فرهنگ به عنوان شیوه زندگی مردم در جامعه و فرهنگ سازمانی به عنوان شیوه کار کارکنان یک سازمان، نقش بنیادی و زیربنایی در ارتقاء سطح پویایی سازمان دارد. فرهنگ عبارت از مجموعه ای از باورها و ارزش ها و ادراکات و شیوه های تفکر و اندیشیدن، رسالت فرهنگی، هویت بخشیدن به انسانها و ایجاد تعهد نسبت به باورها و ارزش ها در جامعه است که خود موجب ثبات و دوام جامعه می گردد. فرهنگ سازمان متشکل از ارزش های فردی، گروهی و سازمانی است بنابراین ارزش ها و فرهنگ سازمانی در یکدیگر تأثیر می گذارد. رعایت و حفظ اصول و ارزش های اخلاقی در رفتار افراد معیار مناسبی در سیاست های رسمی و غیررسمی سازمان می باشد. سیاست های رسمی و غیررسمی سازمان، معیارها و استانداردهایی را مشخص می کند که فرهنگ سازمانی را تحت تأثیر قرار می دهد. فرهنگ سازمانی تحت یک نظام ارزشی است که مورد توافق مدیران و کارکنان است این نظام ارزشی بایدها و نبایدهایی را برای فرهنگ سازمانی تعیین می کند که رعایت آنها باعث بالندگی فرهنگ سازمانی خواهد شد. مدیران در نهادینه نمودن این فرهنگ نقش محوری دارند، مدیران با دیدگاه اسلامی و حفظ کرامت انسانی از طریق اخلاص، تقوی، تلاش، اهل عمل بودن، ارج نهادن به سرمایه های اجتماعی و انسانی، الگویی برای دیگران خواهند شد. (فروزنده، دهکردی، 1389) بنابراین پیش از برنامه ریزی صحیح در این خصوص بایستی مولفه های ارزشهای اسلامی، کرامت انسانی با تأکید بر سرمایه های انسانی و اجتماعی را به خوبی شناخت و سپس برای نهادینه سازی آنها با استفاده از الگوها و شیوه های موثر به فعالیت پرداخت. کلیدواژهها : نهادینه سازی، فرهنگ سازمانی، ارزش های اسلامی، کرامت انسانی، سرمایه اجتماعی، سرمایه انسانی |
شایسته سالاری مبتنی بر ارزشهای اخلاقی برای نصب و ارتقاء مدیران |
دکتر لطف اله فروزنده دهکردی ( دانشیار دانشگاه تربیت مدرس) محمد ایدی (دانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی و عضو هیئت علمی دانشگاه ایلام) اردشیر شیری (دانشجوی دکتری مدیریت دولتی و عضو هیئت علمی دانشگاه ایلام) |
چکیده : برای انجام عملیات در سطوح مختلف سازمان به انواع مدیران نیاز است. زیرا مدیران به لحاظ حوزه فعالیت ، نقش ها و وظایف با هم متفاوت هستند، ولی در بعضی جنبه ها من جمله قضاوت صحیح ، قدرت اتخاذ تصمیم و توانایی جلب نظر دیگران انتظار یکسانی از آنان می رود. شايسته سالاري در دين اسلام ريشه داشته و با آموزههاي ديني ما آميخته شده است؛ به طوري كه در آموزههاي اسلامي بر استفاده از شايستگان تأكيد بسياري شده است. از آنجایی که ارزشهای اخلاقی از مهمترین ویژگی های شایستگی مدیران برای نصب و ارتقاء آنها می باشد. بنابراین پیش از برنامه ریزی صحیح در این خصوص بایستی مولفه های ارزشهای اخلاقی برای نصب و ارتقاء مدیران را به خوبی شناخت و سپس برای مدل سازی آن با استفاده از شیوه های موثر به فعالیت پرداخت. کلیدواژهها : شایسته سالاری، ارزشهای اخلاقی، ارتقاء مدیران |
عنوان مقاله : زمینه ها و موانع کاربردی کردن علوم انسانی |
حسین فلسفی ( دکتر ی فلسفه اشراق _استاد یار دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد) سیده فریبا شفیعی ( کارشناس ارشد فلسفه وحکمت اسلامی) |
چكيده : هدف تحقیق حاضر بررسی کاربردی کردن علوم انسانی که پایه ی اصلی واساسی در هر کشور است و بدون ثمر دهی علوم انسانی و پژوهش و تحقیق در این علم پیشرفت اجتماعی و فرهنگی به نتیجه نخواهد رسید .در این خصوص چرا درعلوم انسانی تولید علم رخ نمی دهد یا اینکه به کندی انجام می گیرد جای بحث دارد .نگرش کاربردی به علوم انسانی توسط پژوهشگران و دانشگاهیان صورت می گیرد اما وقتی در صدد حل مشکل جامعه نمی باشند غیر کاربردی خواهد شد آن موقع تولید علم صورت نمی گیرد .در نتیجه بنظر می رسد که خود محقق دچار تضاد درونی یا بیرونی شده است واز خو د شجاعتی نشان نمی دهد ونظر یا ایده ی شایسته ای بیان نمی نماید هر وقت این موانع برطرف شدند آن وقت زمینه های لازم جهت کاربردی کردن علوم انسانی صورت می گیرد. کلیدواژهها : موانع ، اجتماعی ، فرهنگی ،کاربردی، علوم انسانی |
بررسی نقش علوم انسانی در توسعه انضباط اجتماعی |
حسن قلاوندی ( استادیار و عضو هیات علمی دانشگاه ارومیه ) وحید سلطانزاده ( دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه ارومیه) |
چکیده : نظم نه تنها در عالم حقیقت و به طور اخص در طبیعت که مورد مشاهده و فهم عامی و عالی است بلکه در مجموع اعمال و رفتار انسان به صورت فردی و جمعی صادق است. به عبارت دیگر نظم و انضباط در رفتار اجتماعی انسان به طور عام و خاص صادق بوده و مصادیق مختلفی دارد که بر حسب نظر افراد مختلف و یا بر مبنای معیار تقسیم معینی، می تواند به صورت مختلف طبقه بندی شود که از جمله می توان مجموع نظم و انضباط رفتار جمعی انسانها را در سه مقوله بزرگ اقتصادی، نظم سیاسی و نظم اجتماعی قرار داد. پر واضح است که هر یک از ابعاد فوق از طریق روابط متقابل اجزا و عناصر داخلی خود با ابعاد دیگر روابط متقابل داشته، ضمن تاثیر پذیری از آنها بر آنها موثر است. در این مقاله سعی شده است تا نقش علوم انسانی را در توسعه انضباط اجتماعی مورد کنکاش بیشتری قرار گیرد. کلیدواژهها : نظم، انضباط اجتماعی، آموزش و پرورش، توسعه. |
روش تحقیق در آثار جغرافیدانان جهان اسلام و پارادایم های جغرافیایی |
دکتر شهاب قهرمانی (پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس- گروه جغرافیا دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرری ) |
چکیده : در قرن هفتم میلادی مسلمانان در پی گسترش سیاسی اسلام از عربستان خارج شدند. گستره جغرافیای سیاسی و سرزمینی اسلامی این فرصت را برای مسلمانان پیش آورد تا از پیشرفت های علمی و فرهنگی سایر ملل آگاهی یابند و صاحب مراکز تحقیقاتی، تحصیلی، آزمایشگاه ها و رصدخانه ها شوند و به آنها راه پیدا کنند. در هنگام گسترش و شکوفایی تمدن اسلامی، علم جغرافیا همگام با سایر علوم زمینه های مناسبی یافت و جامعه اسلامی از دانش جغرافیا، مفاهیم و اطلاعات تازه ای طلب نمود؛ مطالعات و پژوهش های جغرافیایی علاوه بر جنبه های مادی آن با نیاز های دینی جامعه نیز ترکیب شد. جغرافیدانان با روش تحقیق هایی منحصر به خود به ثبت و ضبط، شناخت سرزمین ها و فتوحات جدید مسلمانان اقدام نمودند. این مقاله سعی دارد به مطالعه، بررسی و روش شناسی اسلامی جغرافیدانان این دوره پرداخته و از روش تحقیق و تجربیات این دانشمندان در تحول دانش جغرافیا و پیشرفت آن در جامعه اسلامی ایرانی، راهکار ها و روش هایی را ارائه نماید. همچنین جستاری به پارادایم های جغرافیایی زده شده و به بررسی پارادایم حاکم بر دانش جغرافیا در جهان پرداخته ایم و پارادیم نو در جغرافیا را در حد توان نقد نموده و راهکارهایی را برای جامعه جغرافیدانان ایران اسلامی به صورت پیشنهاد ارائه شده است. کلیدواژهها: روش تحقیق , جغرافیدانان مسلمان – فلسفه جغرافیا – جهان اسلام – پارادایم – پیش پارادایم – پارادایم نو |
بررسی تطبیقی نگرش فقه اسلامی و علم روانشناسی به رفتارهای جنسی |
محمد جواد کبریتی کرمانی ( کارشناس ارشد حقوق جزا و جرم شناسی از دانشگاه گیلان) حمید ضرابی پور ( دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه علوم پزشکی تهران) |
چکیده : از جمله اموری که امروزه در جوامع اسلامی مورد اهمیت است، نحوهی برخورد با رفتارهای جنسی است. این اهمیت از برخورد دوگانهی فقه اسلامی و علم روانشناسی به عنوان یکی از علوم انسانی و تعارض موجود در نگرش این دو دیدگاه به رفتارهای جنسی ناشی گردیده است بنابراین هدف این پژوهش رفع تعارض و برگزیدن نحوهی برخورد مناسب به رفتارهای جنسی خصوصاً در جوامع اسلامی با روش مقایسه و تطبیق این دو رویکرد است. پرسش اصلی این پژوهش این است که آیا یافتههای علم روانشناسی در خصوص رفتارهای جنسی با نگاه فقه اسلامی به این تعاملات بشر همخوانی دارد؟ سرفصلهای اصلی این پژوهش چنین است که رفتارهای جنسی به دو دستهی با رضایت که خود به بخشهای کوچکتری چون زنا با محارم، زنای محصنه، زنای غیر محصنه و همجنس گرایی تقسیم میشود و بدون رضایت که در غالب کلی، در بردارندهی تمام اقسام رابطهی بدون رضایت یا بارضایت نامعتبر است، تقسیم میگردد ودر قسمت روانشناختی به تعریف رفتارها وانحرافهای جنسی چون زنا با محارم, تجاوز جنسی دوره کودکی, خیانت زناشویی و همجنس بازی پرداخته می شود و پیامدهای روانی احتمالی چون اختلال های افسردگی, اعتیاد, سایکوتیک, خودکشی و مشکلات بین فردی و...پرداخته می شود. در هر بخش پس از بررسی فقهی-حقوقی، به بیان نظرات علم روانشناسی پرداخته و این دو دیدگاه را بایکدیگر مقایسه مینمائیم. کلیدواژهها : فقه اسلامی- روانشناسی- رفتارهای جنسی- زنا- همجنس گرایی |
بررسی تطبیقی پارادایمهای راهبری شرکتی از منظر اسلام و غرب |
دکتر غلامرضا کردستانی (دانشيار حسابداری و عضو هیئت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)) حامد آراد (کارشناس ارشد حسابداری) |
چکیده: بطور انکار ناپذیری راهبری شرکتی یکی از عناصر حیاتی توسعه شرکتهای سهامی محسوب میشود و تدوین این مهم در چارچوب پارادایمهای حاکم بر محیط تجارت اسلامی، یکی از چالشهای بزرگ کشورهای اسلامی تلقی میشود. راهبری شرکتی یکی از عناصر ضروری برای پیشرفت شرکتها است، زیرا در طراحی و تقویت اصول و مبانی ارزشی مانند صداقت، پاسخگویی و شفافیت، نقش عمدهای ایفا میکند. هم مفهوم غربی راهبری شرکتی یا مدل آنگلوساکسونی که سیستم ارزش برای سهامدار را مورد حمایت قرار میدهد، و هم مدل اروپایی که بر محور سیستم ارزش برای ذینفعان بنا شده، به موضوع رایج تحقیقات راهبری شرکتی در کشورهای مختلف تبدیل شده است. با این وجود در ادبیات کمتر دیده شده که مفاهیم راهبری شرکتی با تاکید بر آموزههای اسلام مورد بحث قرار گیرد. در حقیقت اسلام ارزشهای آتی را از طریق تأکید بر عنصر شریعت که در مفاهیم غربی یافت نمیشود، افزایش میدهد. پر واضح است که شرکتهای فعال در کشورهای اسلامی نیازمند یک چارچوب منسجم و راهبردهای صحیحاند که پذیرش راهبری شرکتی را متناسب با الگوهای اسلامی تقویت کند. این مقاله در پی ارائه یک الگوی تطبیقی از مفاهیم، اصول و مدلهای راهبری شرکتی از دیدگاه غربی و اسلامی است. نتایج نشان میدهد علیرغم وجود مشابهت در بین این دو پاردایم، مدلهای اسلامی راهبری بر مفاهیمی ارزشی و متفاوت با آنچه در مدلهای غربی دیده میشود، قرار دارد. کلیدواژهها : راهبری شرکتی، راهبری شرکتی اسلامی، تئوری ذینفعان، پاسخگویی، اقتصاد اسلامی |
موانع رشد و توسعه علوم انسانی اسلامی |
عبدالرضا کلمرزی ( دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ- دانشگاه تهران) |
چکیده : در گذشته های دور هیچ بحثی از طبقه بندی علوم وجود نداشت. هر جامعه ای با توجه به دین و زمینه ی اجتماعی و فرهنگی خویش علوم انسانی خویش را آموزش می داد اما در عصر جدید و پدیده ی جهانی شدن این علوم رودروی هم قرار گرفته اند به صورتی که امروزه در تقابل علوم انسانی اسلامی و غربی مشاهده می کنیم. در عصر جهانی شدن که عصر ارتباط علوم و تاثیر گذاری و تاثیر پذیری آن ها بر یک دیگر خصوصا در عرصه ی علوم انسانی است لازمه ی رشد و بالندگی علوم اسلامی، باز بودن دروازه ورود به آن و جاری بودن گفتمانِ نقد و تفسیر از طرف اندیشمندان خود آن جامعه است. یافته ی تحقیق حاضر این است که در کشورهای اسلامی ورود به این گفتمان و بحث از طرف خودِ حکومت های اسلامی محدود شده است و علوم اسلامی آن گونه که شایسته است مورد کنکاش دانشوران بومی آن قرار نگرفته اند، و نقد موجود هم بیش از آن که از درونِ کشورهای اسلامی بجوشد، از طرف نویسندگان و دانشمندان غربی است، در حالی که همین علوم در قرن سوم هجری با تکیه بر اندیشه ی دانشمندان مسلمان از رشد قابل توجهی برخوردار بودند و راه رشد و تکامل را می پیمودند. لذا در این پژوهش به مقایسه عملکرد حکومت ها در عصر جدید با قرن سوم هجری پرداخته خواهد شد و به گونه ای بی طرف نشان داده خواهد شد در عصر جدید چگونه حکومت های اسلامی در برابر رشد علوم اسلامی مانع ایجاد کرده اند. کلید واژه ها: علوم انسانی اسلامی، موانع، حکومت ها، رشد و توسعه بومی |
موانع کاربردی کردن علوم انسانی اسلامی |
سعید گرشاسبی فخر ( دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه تبریز و عضو هیئت علمی دانشگاه آیت ا.. العظمی بروجردی(ره)) مهدی خوش اخلاق ( کارشناس مسائل اقتصادی) |
چکیده : پس از دوران رنسانس در اروپا، علوم طبیعی دستخوش تغییر و تحولات بسیار عمیقی گردید، به طوری که اثبات گرایی و تجربه گرایی شاخصهی اصلی این علوم قرار گرفت و البته به دلیل پیشرفت های علمیای که در این جهت به دست آورد، علوم انسانی نیز برای کسب اعتبار ناچاراً اقدام به پذیرش این اصول نمود که نتیجهی آن نگاههای اومانیستی بر انسان و قطع ارتباط وی با خداوند، ماوراءالطبیعه و در نتیجه تک بعدی انگاشتن وی گردید. در ایران هم زمانی که دانشگاه به سبک نوین تأسیس گردید، در غرب عمری بیش از چهارصد سال داشت و در این مواجهه با عصرجدید، فرصتی برای اندیشیدن در مبانی معرفتی علوم انسانی وجود نداشت؛ البته پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایدهی توسعهی این علوم بر اساس معیارها و موازین اسلامی مطرح گردید و تا به امروز هم ایدهی علوم انسانیِ اسلامی همواره در مراکز آکادمیک به عنوان یک دغدغهی بارز در ذهن اندیشمندان و محققین مطرح بوده است. در این مقاله سعی شده تا با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی، در خصوص کاربردی کردن علوم انسانیِ اسلامی و در راستای تمدنسازی اسلامی به واکاوی چهار مورد از موانعی که در طول سی سال گذشته در رسیدن به اهدافِ عالی این طرح در کشورمان وجود داشته است، پرداخته شود و راه حلهایی برای برون رفت از این مشکلات پیشتهاد شود. این موانع عبارتند از: 1- فقدان مطالعات تاریخی 2- مشکلات مالی در امر پژوهش 3- عدم اعتماد به نفس 4- فقدان تیم های بین رشته ای. کلیدواژهها : عوامل تحول در علوم اسلامی، تمدن اسلامی، انقلاب فرهنگی |
مقایسه تطبیقی نظریههای شاخص در تعریف چیستی هنر اسلامی |
دکتر محمدجواد مهدوينژاد ( استادیار دانشکده هنر و معماری دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران) الهه ایمانی ( کارشناس ارشد، پژوهش هنر، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران) |
چکیده : بعد از ظهور اسلام، این دین از نظر اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بر جامعهها تاثیر گذاشت. هنر نیز تحت تاثیر این دین در این جامعه ها دچار تغییر و تحولاتی شد و با نام جدید هنر اسلامی شناخته شد. هنر اسلامی همانگونه که از نام آن بر میآید بعد از ظهور اسلام (در سده هفتم میلادی) در دورههای تاریخی مختلف و در مناطق جغرافیایی مختلف ظهور و نشو و نمو کرد. محققان زیادی در مطالعات خود به معرفی این هنر در دورههای تاریخی مختلف و ارایه تعریفی از آن پرداختهاند و با ارایه مثالهای تقریباً یکسان تئوری و تعریفهای متنوعی در این زمینه ارایه دادهاند. مروری بر تجزیه و تحلیلهای انجام شده تاکنون، درباره هنر اسلامی و تعریف چیستی آن از مقدمات تحقق یک برنامه عملی، برای دستیابی به یک هنر فاخر و متعالی در روزگار معاصر است زیرا که هنر بر جامعهها و انسانها بسیار تاثیر گذار است. با بررسی دستاوردهای محققان در این زمینه هشت دیدگاه و گرایش باز شناسی شده است. هنر سرزمینهای اسلامی، هنر مسلمانان، هنر برگرفته از نصوص دینی، هنر هندسی و انتزاعی، هنر مقدس، هنر با محتوای دینی، هنر اسلامی شامل همه موارد فوق. این مقاله ضمن تحلیل نظریههای ارایه شده در زمینه هنر اسلامی، با روش استدلال منطقی با استفاده از تکنیکهای توصیفی- تحلیلی به تبیین موفقیتها و عدم موفقیتهای هر یک از آنها در حوزه چیستی هنر اسلامی پرداخته است. دستاوردهای پژوهش نشان دهنده آن است که هر چند تعریفها و نظریههای ارایه شده تا حد قابل قبولی توانستهاند چیستی هنر اسلامی را به نمایش بگذارند، لیکن تفاوت میان تعریفهای ارایه شده و مفهوم هنر اسلامی جدی است و اغلب آنها از جامعیت و مانعیت لازم برخوردار نیستند، هر چند تا حد قابل قبولی آنها را توضیح میدهند. کلیدواژهها: هنر، هنر اسلامی، محتوای دینی، هنر مقدس |
جایگاه «رویکرد اسلامی» به معماری در ایران معاصر(1370-1389)نمونه: پژوهشهای منتشر شده در سالهای 1370-1389 |
محمدجواد مهدوینژاد ( استادیار دانشکده هنر و معماری دانشگاه تربیت مدرس) فهیمه دهقانی (دانشجوی کارشناسی ارشد دانشکده هنر و معماری دانشگاه تربیت مدرس ) بهار برومند (دانشجوی کارشناسی ارشد دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز) |
چکیده : گرایش به مفاهیم اسلامی و تلاش در راه احیای معماری اسلامی یکی از مهمترین گرایشهای نظری در ایران معاصر است. در بسیاری از پژوهشها این مهم بهصورت مستقیم و غیرمستقیم مورد توجه قرار میگیرد. اما مسئله اصلی اینجاست که مطالعات صورت گرفته در حوزه اسلامی چه مشخصاتی دارند و چه آسیبها و فرصتهایی پیش روی آینده این گرایش قرار دارد. از این رو مهمترین پرسشهای این پژوهش عبارتند از: 1. مطالعات صورت گرفته در حوزه معماری اسلامی چه سهمی از پژوهشها و مطالعات صورت گرفته در حوزههای مختلف معماری را به خود اختصاص میدهند؟ 2. در مطالعات صورت گرفته در حوزه معماری اسلامی چه گرایشهایی مشاهده میشود؟ 3. چه فرصتها و تهدیدهایی پیش روی آینده این مطالعات قرار دارد؟ برای پاسخگویی به پرسشهای پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده میشود. نمونه انتخاب شده شامل تمامی مقالات علمی پژوهشی است که در مجلات معتبر حوزه هنر و معماری به چاپ رسیدهاند. براساس چهارچوب نظری پژوهش، از لحاظ کلی یک پژوهش در حیطه معماری میتواند براساس شش دیدگاه شامل 1- دیدگاه فرمی 2-دیدگاه کلاسیک 3-دیدگاه رمانتیک 4-دیدگاه زمینهگرا 5-دیدگاه رسانهای 6-دیدگاه پدیدارشناسانه تدوین شود و در هر یک از این موارد ممکن است چهار موضوع اساسی طراحی معماری شامل 1-زیبایی 2-عملکرد 3-فناوری 4-مصالح مورد توجه قرارگیرد. مطالعات صورت گرفته نشان دهنده آن است که تنها گرایشهای خاصی توانستهاند جایگاه مناسبی در مطالعات صورت گرفته در حوزه معماری اسلامی کسب نمایند و سایرین مورد غفلت واقع شدهاند. در واقع طی این پژوهش درمییابیم که پژوهشهای حوزه اسلامی چه مشخصاتی دارند و با شناخت و تحلیل این مشخصات بتوانیم چارچوبی را برای هدایت معماری آینده کشورمان تدوین نماییم. کلیدواژهها : رویکرد اسلامی، هویت، معماری ایران معاصر، مقالات علمی پژوهشی |
مطالعات پسااستعماری: عرصهای برای علومانسانی بومی |
دكترسيدصدرالدين موسوي (عضو هيأت علمي پژوهشكده امام خميني و انقلاب اسلامي) مسعود درودی (کارشناسی ارشد علوم سیاسی) |
چکیده : بومیسازی علوم انسانی چندی است یه یکی از رویکردها و دغدغهی اندیشمندان جوامع غیرغربی در حوزه آکادمیک تبدیل شده است. جوامع غیرغربی درصددند از رهگذر بومیسازی به تولید نظریات و اندیشههایی در علوم انسانی دست یابند که به فراخور مسائل و مشکلات نظری و عملی آن جامعه و کشور باشد. از طرفی مطالعات پسااستعماري يكي از حوزههاي مطالعاتي جديد دربارهي مسائل كشورهاي غير غربي و فرهنگ آنهاست. اين نگرش انتقادي در تعريفي اجمالي به مجموعهاي از رهيافتهاي نظري اشاره دارد كه با تاكيد بر پيامدهاي استعمارگران به تحليل گفتمان استعماري ميپردازد. ازجهتي نقد پسااستعماري درپي فهم موقعيت كنوني ازطريق بازانديشي، واكاوي وتحليل انتقادي تاريخ استعماري گذشته است به تاريخ، كه بيش از آنكه دربارهي هند، آفريقا وآمريكاي لاتين، خاورميانه واروپا باشد دربرگيرندهي خيال پروريها، سرهمبنديها ودريافتهاي يكجانبهي غربي درمورد «غرب » و«شرق» است. نظريه و نقد پسااستعماري در قالب مطالعات پسااستعماري بيش از هر چيز به تحليل گفتمان استعماري و به چالش كشيدن سوژهي امپرياليستي و هژموني انسان غربي مربوط ميشود. از طرفی دیگر از جمله تأکیدات مطالعات پسااستعماری، تأکید بر علم بومی در برابر علم استعماری است که به مثابه ابزار مهمی در جهت سیاستهای استعماری در طول تاریخ استعمارگری به حساب میآمده است. حال با توجه به این مقدمه کوتاه در باب مطالعات پسااستعماری، تلاش ما در این مقاله این خواهد بود تا نشان دهیم که در چارچوب این مطالعات میتوان به علم بومی- اسلامی دست یافت. علمی که ساختارشکنی و واسازی از علم غربی، یکی از ابزار توسعه و گسترش آن محسوب میشود. لذا با توجه به این امر میتوان بر مطالعات پسااستعماری به منزلهی یکی از زمینههای تئوریک علم بومی-اسلامی در جمهوری اسلامی ایران تکیه کرد. کلیدواژهها : مطالعات پسااستعماری، بومیسازی، علم بومی، علم غربی، ساختارشکنی و واسازی |
بررسي رویکرد فعالین حوزۀ «پرورش تفکر فلسفی به کودکان» به بومی سازی در ایران و ارائۀ پیشنهادات راهبردی در زمینۀ بومیسازی آن |
زهرا مینائی (کارشناس ارشد رشتۀ فلسفۀ تعلیم و تربیت دانشگاه علامه طباطبایی و عضو اندیشکدۀ تعلیم و تربیت دال) |
چکیده : «پرورش تفکر فلسفی به کودکان» یکی از حوزههای نوظهوری است که در زمینۀ پرورش تفکر از سنین ابتدایی زندگی، در میان مدارس و در عرصۀ تعلیم و تربیت در ایران رواج یافته است. در حال حاضر رویکردهای متفاوتی به بومیسازی این برنامۀ درسی وجود دارد. هدف مقالۀ پیشرو، بررسی انواع رویکردها به بومیسازی در میان فعالین این حوزه است که برنامهریزان در عرصۀ تعلیم و تربیت را در زمینۀ سیاستگذاری و سرمایهگذاری در این حوزه، یاری میدهد. مقالۀ حاضر با روش مصاحبه از فعالین در حوزۀ «پرورش تفکر فلسفی به کودکان» قصد دارد رویکرد این افراد را به بومیسازی این برنامه تحلیل و بررسی کند. در پایان با جمعبندی این رویکردها، پیشنهادات راهبردی در زمینۀ بومیسازی این برنامه ارائه خواهد شد. کلیدواژهها : پرورش تفکر فلسفی به کودکان، بومی سازی، فلسفه برای کودکان، پیشنهادات راهبردی |
انگارههای راهبردی نظام جمهوري اسلامي جهت نيل به سمت "علم دينی" |
عزيز نجف پور (كارشناس ارشد فلسفه علم، مشاور دبيرخانه شوراي تخصصي تحول و ارتقاي علوم انساني) فاطمه گيتی پسند(کارشناس ارشد مديريت آموزشی) |
چكيده: تلاش براي توليد "علم هماهنگ با مباني و ارزشهاي اسلامي" جهت مديريت ايراني- اسلامي كشور، يكي از دغدغههاي جدي نظام جمهوري اسلامي در طي چند دهه گذشته بوده است. عناويني چون وحدت حوزه و دانشگاه، علم ديني، علم بومي، جنبش نرمافزاري، اسلاميشدن دانشگاهها و ... مصاديقي از تلاش مذكور ميباشند كه در طی سالهای بعد انقلاب در بين سياستگذاران نظام و متفكران معتقد به گفتمان انقلاب اسلامي مطرح بوده و هست. در نظام آموزشي و پژوهشي كشور روندهاي مشخصي در حال طي شدن است كه علي رغم صرف وقت و انرژي و بودجه فراوان، لزوما در مسير اين مهم كارگر نمي افتند و خود بخود ذهن سياستگذاران را بدين سمت سوق مي دهند كه با چه تمهيدات سياستي ميتوان نظام آموزشي و پژوهشي رسمي و غير رسمي كشور را در مسير اين مهم فعال كرد؟ و اينكه براي توليد علم مذكور كه مسامحتا آن را "علم ديني" مي ناميم، چه الگو، روشها و انگاره هاي راهبردي را در پيش روي نظام ميتوان نهاد؟ در اين مقاله سعي شده است با روشهای کتابخانه ای و استنباطی نسبت به بررسي انتقادي برخی حوزه ها و مولفه های نظام علوم انسانی کشور اقدام شود و متعاقبا ضمن تشریح الگوی "تعميق و نقد علم و گفتگوي علم و دين"، سياستهاي ذيل پیشنهاد و تشریح شوند: 1) اصلاح نظام آموزشي بر اساس الگوي "تعميق و نقد علم و گفتگوي علم و دين" جهت بستر سازی برای توليد علم دينی 2) احصاء نظريات موجود در باب علم ديني و بسترسازي براي نقد، اصلاح و تكميل آنها و تولید نظریات علمی مطلوب 3) ساماندهی موضوعات پایان نامه های دانشجویی بر اساس الگوی "تعميق و نقد علم و گفتگوي علم و دين" 4) باز تعریف رابطه روشمند و علمي حوزه و دانشگاه بر اساس تعامل تخصصی علم و دین 5) ساماندهي فرآيند ترجمه روشمند متون اصلي و کلاسیک علوم انساني و اجتماعي |
تبیین جایگاه علوم انسانیِ اسلامی در ترسیم فضای شهری متناسب با الگوی اسلامی ایرانیپیشرفت |
دكتر محمّد نقيزاده (دانشکدة هنر و معماری واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی) |
بِاسمِه تَعالی وَ لَهُالـحَمد بــا چـــراغ وحــي بنـگر راه را تـا بـبيــني هـر قـــــدم الله را نصّ قرآن مبين جز وحي نيست آيـهاي خالي ز امر و نهي نيست چکیده : از قدیمالایّام، بیگمان شهر (و محیط زندگی) یکی از اصلیترین آثار هر تمدّنی بوده است. شهرها جلوة عینی و فضای زیست اهل تمدّن هستند؛ که میتوانند به عنوان مقوّم مبانی و تسریعکنندة حرکت مردمان به سمت پیشرفت مورد نظرشان ایفای نقش کنند. شهرها نماد تمدّنها، ظرف زندگی مردمان هر تمدّن، تجلّی کالبدی و عینی باورهای جامعه و جلوة الگویی هستند که اهل مدینه برای پیشرفت انتخاب کردهاند. در واقع، مردمان و اهل یک تمدّن، شهر خویش را چنان بنا میکنند که بتوانند آن گونه که الگوی ایدهآل و مطلوبشان اقتضا میکند در آن زندگی کنند. به عبارت دیگر، مردمان، شهر را آن گونه سامان میدهند که بتوانند به شیوهای که آرمانها و ایدهآلهایشان میگوید زندگی کنند. بنابراین، رابطة شهر با الگوی آرمانیای که جامعه برای خویش برمیگزیند (برای نمونه: الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت) غیرقابلانکار است. علاوه بر آن، با توجّه به این که در فرایند ظهور هر اثر انسانی (و از جمله شهر به عنوان مجموعهای از آثار انسانی) گام اوّل و فضای آغازین حضور در فضای اندیشه یا جهانبینی است، شناخت اصول جهانبینی و جهتدهندة فعّالیتهای انسانی که علوم انسانی جلوههایی از آن هستند، ضرورتی بنیادین است. به این ترتیب، در فرایند شناخت بارزههای فضای ظهور الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، آگاهی به اصول و مبانی جهانبینی توحیدی اسلام که هادی اندیشة مسلمانان و به عبارت بهتر هادی و ساماندهندة علوم انسانی مورد استفاده و مورد استناد هستند یک ضرورت است. امروزه نیز چنین است و در همة جوامع، سعی بر آن است (و امری طبیعی نیز هست) که شهرها بر اساس مبانی الگویی که برای پیشرفت جامعه (اعم از برنامههای توسعه یا توسعة پایدار) تدوین شده و ملاک عمل قرار دارند، طرّاحی و برنامهریزی شوند؛ و به این ترتیب محیط مناسب و مطلوب زندگی مردمان را فراهم کنند؛ تا در آن محیط و فضا و شهر، مردم بتوانند آن گونه که الگو و ایدهآلهایشان تدوین و تبیین نموده است زندگی نموده و به آرمانها و اهداف الگوی مورد نظر خویش دست یابند. تأثیر علوم انسانی به معنای عام آن که به جهانبینی و باورها و اعتقادات و فرهنگ مربوط میشود بر تبیین الگوهای پیشرفت و بر تدوین برنامههای متناسب با آن امری مسلّم است. به این ترتیب، تأثیر علوم انسانی در تدوین برنامههای توسعه شهری نیز امری غیرقابلانکار است. علاوه بر آن، با عنایت به تأثیرپذیری الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت از مبانی نظری و فکری اسلام، تأثیر جهانبینی توحیدی اسلام بر تدوین مبانی نظری شهرسازی اسلامی امری لازمالرّعایه است. برخی از اصلیترین سؤالاتی که مقاله در پی توضیح پاسخ آنها خواهد بود عبارتند از: 1) جایگاه اندیشه و جهانبینی در سامان دادن سؤالات و تولید علم؟ 2) موضوع جایگاه اندیشه در شکلگیری علوم انسانی؟ 3) جایگاه ظهور شهر در ظهور تمدّن؟ بر اساس مبانی فوقالاشاره، مقالة حاضر سعی بر آن دارد تا جایگاه مبانی فکری اسلام را که بر شکلگیری الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت اثرگذار هستند، در تدوین مبانی نظری شهر اسلامی نیز (به عنوان ظرف فعّالیتهای جامعة پیشرفته بر اساس الگوی اسلامی ایرانی) مورد بررسی و اثبات قرار دهد. و در نهایت، مبانی و اصول شهر و محیط زندگی اسلامی را که متناسب با نحوة زیستی که الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت برای ایرانیان تبیین مینماید، تدوین و در اختیار قرار دهد. به منظور انجام مطالعه و وضوح بحث، از شیوههای مختلفی برای تحقیق در موضوع استفاده خواهد شد. که اهمّ آنها عبارتند از شیوة اکتشافی برای تبیین رابطة جهانبینی توحیدی با علوم انسانی و فرایند خلق آثار، روش تحقیق تحلیلی برای شناخت رابطة علوم انسانی در تبیین ساختار و سازمان شهر (به عنوان ظرف جامعه و فضای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت) و روش تحلیل توصیفی برای انتخاب و معرّفی نمونههای متناسب با بحث. مضافاً این که اصلیترین منابع مطالعه اسناد و مکتوبات در دسترس و مشاهدات میدانی خواهد بود. کلیدواژهها : علوم انسانی، شهر، الگوی ایرانی اسلامی |
امکان و ضرورت تولید علوم انسانی بومی براساس انباشت تجربیات بشری با تاکید بر قوم نگاری |
مجتبی همتی فر (دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه فردوسی مشهدو عضو اندیشکده تعلیم و تربیت دالّ ) |
چکیده: در طول حیات بشری، جوامع مختلف با آزمون و خطا و معمولا بدون روش و نظام از پیش تعیین شده، تجربیات عام تایید شده خود را به عنوان «دانش» در سطوح و حوزههای گوناگون بکار میگرفتهاند. این پژوهش که توجه خود را بر آنچه اکنون به عنوان «علوم انسانی» شناخته میشود، متمرکز نموده و مدعی است چنین دانشی ضمن داشتن هستهای مشترک در جوامع مختلف، جوانبی نیز دارد که برآمده از شرایط و ویژگیهای خاص جامعه مبدا است. به هر حال شکلگیری این علوم، در حالت طبیعی بسیار زمانبر و گاه نیز بیحاصل بوده است؛ اما با نظاممند نمودن فرآیند فوق و الهام از آن، میتوان ایدهای در باب تولید علوم انسانی بومی مطرح نمود. در همین راستا، پژوهش حاضر بر آن است تا با رویکردی تاریخی- فلسفی، امکان و ضرورت تولید علوم انسانی بومی بر اساس تجربیات انباشته شده را بررسی نموده، و «قوم نگاری» را، که روشی است برای توصیف و شناخت یک فرهنگ و اجزای آن، به عنوان روشی مناسب و یا لااقل مکمل در ثبت و انباشت این تجربیات پیشنهاد دهد. سرانجام نیز الزامات و محدودیتهای نظری و عملی دیدگاه فوق مورد بحث قرار خواهد گرفت. |
Copyright 2012 all rights reserved. by Sadra Center